رنجش نوعی احساس منفی یا بد نسبت به موضوعی در گذشته است. برطرف نشدن کدورت و نگرانی باعث می شود زمان زیادی به آن دلخوری فکر کنید و گرفتار خشم ناشی از آن رنجش شوید. خشم و عصبانیت بعد از مدتی فراموش می شود ولی رنجیدگی اگر به موقع برطرف نشود برای همیشه مثل یک غم و غصه در دل می ماند. به نظر شما چرا افراد دچار رنجیدگی و غصه می شوند؟ ریشه رنجیده شدن افراد در چیست؟ آیا امکان جلوگیری خشم ناشی از دلگیری وجود دارد؟ راه رهایی از رنجش و نارضایتی چیست؟
با من همراه باشید تا در این ویدئو به بررسی موضوع نارضایتی و رنجیدگی از همسر بپردازیم.
رودل کردن در روابط عاطفی با آن رودلی که به شما چایی نبات و عرق نعناء تجویز می کنند خیلی فرق می کند. ما اغلب از ابراز عواطف و احساسات درونی مان خودداری می کنیم که باعث رنجش و آزردگی ما می شود. دلخوری و حرف دل مان را در زمان درست و مناسب بیان نمی کنیم، چون فکر می کنیم الان وقتش نیست. این ناراحتی ها و کدورت ها را مثل یک کوه در دلمان تلنبار می کنیم و دقیقا اینجاست که رودل می کنیم.
هر چه میزان احساساتی که باعث رنجیدگی شما نسبت همسرتان می شود بیشتر باشد، خشم درونی شما هم بیشتر خواهد شد و فاصله و عمق شکاف عاطفی بین شما هم بیشتر و بیشتر می شود.
وقتی حرف و دلخوری بیان نشود و همه ی این ناراحتی و رنجش ها را در دل تان جمع کنید، مثل یک کوه آتشفشان همیشه منتظر یک اشاره برای انفجار و تخلیه خشم و عصبانیت تان هستید. ممکن است گاهی فکر کنید همه چیز را فراموش کرده اید، ولی دقیقا مشکل همینجاست که شما فراموش نکرده اید. بنابراین در اولین چالش و بحث با همسرتان، پای تمام دلخوری و کدورت های قبلی را هم به وسط می کشید.
با این شرایط یک مسئله را آنقدر بزرگ می کنیم که بجای یک موضوع با یک چالش ده موردی رو به رو هستیم. در این شرایط آنقدر از بحث و رنجش های قبلی می گوییم و ادامه می دهیم که همسرمان را هم ناراحت می کنیم.
یکی از مهمترین دلایل رنجیدگی این است که ما احساسات را اشتباه نام گذاری می کنیم و مسائل را پیچیده می کنیم. حتما شنیده اید که می گویند جمعه ها دلگیر است و افسردگی گرفتیم. این دقیقا همان نام گذاری اشتباه احساسات مان است، در صورتی که شما فقط به دلیل اینکه دغدغه و روتین برنامه های طول هفته را ندارید، فقط حالت سرخوشی را ندارید نه اینکه افسرده باشید.
شما به عنوان یک فرد باهوش باید بتوانید احساسات را به درستی شناسایی کنید و به دلیل عدم آگاهی از شرایط، شروع به برچسب زدن و رنجش و ناراحتی خودتان و دیگران نشوید.
وقتی نسبت به احساسات تان آگاهی پیدا کنید، زمانی که همسرتان حرفی بزند که باعث رنجش شما شود خیلی بهتر می توانید شرایط را مدیریت کنید. در مرحله اول باید مواردی که باعث رنجیده شدن و آزار شما می شود را پیدا کنید و در مرحله بعدی توجه کنید که ریشه دلخوری تان چیست. به عنوان مثال احساس عدم توجه است، احساس انزجار، یا احساس دیده نشده از طرف همسرتان است یا احساس یاس و نا امیدی است، که شما اسم های مختلفی روی آن می گذارید.
با شناسایی درست احساسات و اینکه این احساسات نسبت به چه موقعیت و چه شخصی و در چه زمانی بروز می دهد، به راحتی می توانید از احساس رنجش و رودل کردن احساسی جلوگیری و به آرام شدن خودتان کمک کنید.
بیشتر اوقات همسرمان اصلا دلیل دلخوری و قهر ما را نمی داند و اصلا حقی هم برای رنجیده شدن به ما نمی دهد. به این دلیل که ما با نگفتن احساس درونی مان، نمی توانیم دیگران را متوجه برداشت ذهنی و دلگیری مان کنیم، و انتظار داشته باشیم دیگران دلیل رنجش و غصه ما را پیدا کنند.
احساس تان را با دقت شناسایی کنید که بخاطر نام گذاری های اشتباه، باعث دلخوری و بر هم زدن آرامش خودتان و همسرتان و زندگی تان باشید. زیرا به همین راحتی باعث دور شدن همسرتان از خودتان می شوید.
یادتان باشد اغلب تجربه این احساسات ربطی به طرف مقابل ندارد، دلیلش فقط به خود شما و طرحواره های شما و عینکی که به چشم زده اید می باشد. این موضوع باعث شده که شما دنیا را فقط از دید خودتان ببینید، در صورتی که باید بپذیرید که همه افراد مثل هم فکر نمی کنند و دیدگاه های متفاوت نسبت به شما دارند.
در ترجمه احساس خیلی دقت کنید و در زمان خشم و عصبانیت، احساسات را معنی نکنید. اجازه دهید خشم درون تان فروکش شود و به آرامش برسید، و بعد به احساس تان فکر کنید و در مورد آن موضوع با همسرتان صحبت و رنجش و دلخوری تان را بیان کنید. البته فراموش نکنید که همیشه برای حل مشکلات و رفع رنجیدگی با آرامش، احترام و زبان شیرین صحبت کنید.
در زندگی زناشویی و ارتباطات زندگی تان همیشه دلخوری و ناراحتی در هر موضوع را در اولین فرصت برطرف کنید و اجازه ندهید چیزی در دل تان باقی بماند. زیرا ریشه تمام کدورت و دلخوری و جدایی ها همین رنجش های کوچکی بوده که در زمان مناسب شناسایی و برطرف نشده بودند.
ثبت نظر و یا سوال