کلوپ دانشجویان نامزدی هدفمند

سلام‌ پریسا جون
وقتتون بخیر
عزیزم من حدود یک سال با آقایی آشنا شدم ولی خانواده ها در جریان نیستن.ایشون تازه دانشگاهش تموم شده و کاری نداره و میگه باید برم سرکار بعد به خانواده بگم به نظرتون من باید چیکار کنم؟ هر دو 24سالمونه
و من واقعا نمیدونم باید بهش چی بگم که زودتر به خانواده اش بگه

سلام خانم نصری واقعا پکیج عالی بود، ای کاش همه این حرفاتونو بعنوان یک واحد درسی در دانشگاه ارائه بشه، واقعا برام مفید بود، من با گرفتن این پکیج ها خواستم یه کمکی هم به دوستم بکنم امیدوارم کاری از دستم بربیاد، البته نقل از دوستم حرفاشو براتون فرستادم و از شما راهنمایی خواستم که چیکا کنه؟ ؟
امیدوارم جواب پیامهای قبلیم رو هرچه زودتر داده باشین
خداقوت خسته نباشید
منتظرم ??????

خانم نصری پیام قبل توضیح دادم و خدارو شکر از نظر شخصیت و خانواده و تحصیل و اعتماد بنفس تو شرایط خوبی هستم و این آقا که قبلا دوره آشنایی رو داشتم قابلیتهای یک مرد مناسب زندگی رو دارن و خانواده ای متدین و اوایل آشنایی اکثر سوالاتی که پیش از ازدواج شما گفتین رو پرسیده بودم، و مورد قبول بود
حالا چیکا کنم که رابطمون برگرده و ازدواج کنیم
از رفتارهای اون آقا هم متوجه علاقه اش نسبت بخودم هستم
فقط نمیدونم اشتباه دوره آشنایی رو چطو هضم کنیم و بعدا در زندگیمون مشکلی پیش نیاد
و به پیامهای گاه و بیگاهش چیکا کنم چی بگم؟ ؟
چطو رفتار کنم تا بدون اینکه غرور و شخصیتم زیر سوال بره، اونو بسوی تمایل به تصمیم جدی ببرم؟ ؟؟
لطفا کمکم کنید ??

سلام خانم نصری عزیز
لطفا خواهش میکنم همین امروز جوابمو بدین ??
با توجه به پکیج نامزدی هدفمند که نگاه کردم،واقعا مفید بود، نمیگم همشو ، ولی خوشحالم که تعدادی از قانونهارو رعایت کرده بودم ولی یه اشتباه همه اون قانونهای مراعات شده رو حذف میکنه سوالی داشتم لطفا هر چه زودتر جواب دهید، من بصورت گزینه ای موضوع رو مطرح میکنم امیدوارم متوجه نکته اصلی ارتباط باشید.
من 28 ساله و پسر 33 ساله
نسبت فامیلی دور
آقا، تیپ شخصیتی تقریبا قدرت طلب داره ،و مغرور
3 سال پیش بقصد آشنایی و ازدواج صحبت کردیم
هر دومون واقعا باشخصیت و دیندار هستیم
و خانواده من مطلع بودن، ولی خانواده ایشون نه، آقا میگفت چون خانواده من و هم خودم از تو خوشمون میاد میخام یهو غافلگیرشون کنم
ولی متاسفانه در اوج علاقه و طبق گفته پکیج در گزینه حس و هیجان مرتکب اشتباه شدیم(رابطه جنسی، نه اینکه قطعی، بلکه در حد بوسه و لمس بود)
و بعدش هر دومون نسبت بهمدیگه دلسردشدیم، البته به هم علاقه داشتیم و داریم، ولی این اشتباه ما مانع ادامه ارتباط شد و هردومون تمرکز کردیم به اون پیامی که در شبکه های مجازی و فرمایش مشاوران هس که میگن اگه کسی قبل ازدواج رابطه داشته باشن نباید ازدواج کنند، و ما با تمرکز بر این ارتباطمون سرد شد
وبعددوماه آقا عقب نشینی کرد و گفت دیگه به ازدواج با تو فکر نمیکنم و نسبت به تو بدبین شدم.
منم اولش اصرار بر ادامه کردم، ولی بعدش گفتم هر جور راحتی، باشه رابطه رو تمام کنیم،گفتم دیگه باهام تماس نگیر و پیام نده، گفتم من هیچ تلاشی نمیکنم که بدبینی تورو نسبت بخودم حل کنم، این مشکل تو هس هر موقع بدبینی که نسبت بهم داری حل شد بیا، ولی نه با پیام بلکه با خانواده بیا. .....
خلاصه بعد مدتها باهام تماس گرفت و من جواب ندادم بعد با کلی پیام معذرت خواهی گفت که بدبینیم حل شده میخام ببینمت، منم گفتم ما گناه کردیم نمیشه دیگه ادامه بدیم، و آقا برگشت گفت نگو گناه، قراره زنم بشی...
خلاصه من دیدار و ادامه ارتباط رو قبول نکردم، الان 3 سالی میشه، هی به بهانه چیزی باهام تماس میگیره و پیام میده، مثلا کاری یا یه سوال عمومی دیگه. .... هیچ صحبتی از خودمون دیگه نمیکنه. ....
حتی جوابشو نمیدم وبلاک و آنفالو کردم، توسط خواهرم بهم پیام میرسونه، و مجبور میشم جوابشو بدم
خانم نصری از رفتاراش و صحبتاش میفهمم که دوستم داره، و میخاد دوباره باهم باشیمو ازدواج کنیم
ولی نمیدونم چرا اینو نمیگه و فقط اگه یه کمک کاری یا درسی یا موضوعات حاشیه رو صحبت میکنه. ....
انگار میخاد رابطه رو درست کنه، ولی نمیدونه چطوری حل کنه و چی بگه؟ ؟انگار هنوز تو حالت تردید هس
حتی یبار بهش گفتم که منو چی فرض کردی! در حد شخصیت من نیس که مث دوست دخترا باهات حرف بزنم، دیگه رابطه ما تموم شده و لزومی نمیبینم که حرف بزنیم، و آقا گفت که نه من اصلا بچشم دوست بهت نگا نمیکنم...
خانم نصری الان من چیکار کنم؟ ؟
آیا باز جوابشو بدم؟ ؟ حداقل ماهی یکبار بهم پیام میزنه به بهانه هایی. ....
بهش چی بگم؟ ؟؟؟
چن روزه بهم پیام داده که ازم کمک کاری میخاد، منم هنوز معلق نگهداشتم تا از شما جواب بگیرم که چی بگم؟ ؟؟
حتی ازش پرسیدم که اشتباه قبلی ما و تماسهای گاه و بیگاه این 3 سال آیا جنبه جنسی داشته و داره، در پاسخ بهم گفت خیر....
خانم نصری آیا از قانون 9 حفظ رابطه استفاده کنم؟ ؟
تا الان هم هر موقعیت خواستگاری داشتم، نمیگم رد کردم، ولی خوب نبودن
شما بگین چیکا کنم؟ بلاتکلیفم؟ ؟؟
چطو اون آقا رو از بلاتکلیفی دربیارم تا متوجه بشم قصدش چیه؟ ؟؟؟
چون غیر از اون رفتار بی محترمانه آشنایی، واقعا آقای خوبی هس ،تلاشگر و از نظر شخصیت اجتماعی مورد تایید اکثریت هس و تعریفشو میکنن
البته یبار ازش پرسیدم چرا بهم پیام میدی، میگه خب باهات کار دارم باهات تماس میگیرم...اینجور جواب های سربالا و بلاتکلیفی....
خانم نصری ارتباط نادرست ما از روی جنبه جنسی و سوء استفاده نبوده، بلکه از روی علاقه بوده، نمیدونم حرفم درسته یا نه...
بهرحال ما مرتکب کاری شدیم که نباید میشد و هیچ جوری قابل توجیه نیس
نظر شما چیه؟ ؟
چیکا کنم؟ ؟
لطفا جوابمو بدین
بینهایت سپاسگزارم

سلام خانم نصری عزیز
لطفا خواهش میکنم همین امروز جوابمو بدین ??
با توجه به پکیج نامزدی هدفمند که نگاه کردم،واقعا مفید بود، نمیگم همشو ، ولی خوشحالم که تعدادی از قانونهارو رعایت کرده بودم ولی یه اشتباه همه اون قانونهای مراعات شده رو حذف میکنه سوالی داشتم لطفا هر چه زودتر جواب دهید، من بصورت گزینه ای موضوع رو مطرح میکنم امیدوارم متوجه نکته اصلی ارتباط باشید.
من 28 ساله و پسر 33 ساله
نسبت فامیلی دور
آقا، تیپ شخصیتی تقریبا قدرت طلب داره ،و مغرور
3 سال پیش بقصد آشنایی و ازدواج صحبت کردیم
هر دومون واقعا باشخصیت و دیندار هستیم
و خانواده من مطلع بودن، ولی خانواده ایشون نه، آقا میگفت چون خانواده من و هم خودم از تو خوشمون میاد میخام یهو غافلگیرشون کنم
ولی متاسفانه در اوج علاقه و طبق گفته پکیج در گزینه حس و هیجان مرتکب اشتباه شدیم(رابطه جنسی، نه اینکه قطعی، بلکه در حد بوسه و لمس بود)
و بعدش هر دومون نسبت بهمدیگه دلسردشدیم، البته به هم علاقه داشتیم و داریم، ولی این اشتباه ما مانع ادامه ارتباط شد و هردومون تمرکز کردیم به اون پیامی که در شبکه های مجازی و فرمایش مشاوران هس که میگن اگه کسی قبل ازدواج رابطه داشته باشن نباید ازدواج کنند، و ما با تمرکز بر این ارتباطمون سرد شد
وبعددوماه آقا عقب نشینی کرد و گفت دیگه به ازدواج با تو فکر نمیکنم و نسبت به تو بدبین شدم.
منم اولش اصرار بر ادامه کردم، ولی بعدش گفتم هر جور راحتی، باشه رابطه رو تمام کنیم،گفتم دیگه باهام تماس نگیر و پیام نده، گفتم من هیچ تلاشی نمیکنم که بدبینی تورو نسبت بخودم حل کنم، این مشکل تو هس هر موقع بدبینی که نسبت بهم داری حل شد بیا، ولی نه با پیام بلکه با خانواده بیا. .....
خلاصه بعد مدتها باهام تماس گرفت و من جواب ندادم بعد با کلی پیام معذرت خواهی گفت که بدبینیم حل شده میخام ببینمت، منم گفتم ما گناه کردیم نمیشه دیگه ادامه بدیم، و آقا برگشت گفت نگو گناه، قراره زنم بشی...
خلاصه من دیدار و ادامه ارتباط رو قبول نکردم، الان 3 سالی میشه، هی به بهانه چیزی باهام تماس میگیره و پیام میده، مثلا کاری یا یه سوال عمومی دیگه. .... هیچ صحبتی از خودمون دیگه نمیکنه. ....
حتی جوابشو نمیدم وبلاک و آنفالو کردم، توسط خواهرم بهم پیام میرسونه، و مجبور میشم جوابشو بدم
خانم نصری از رفتاراش و صحبتاش میفهمم که دوستم داره، و میخاد دوباره باهم باشیمو ازدواج کنیم
ولی نمیدونم چرا اینو نمیگه و فقط اگه یه کمک کاری یا درسی یا موضوعات حاشیه رو صحبت میکنه. ....
انگار میخاد رابطه رو درست کنه، ولی نمیدونه چطوری حل کنه و چی بگه؟ ؟انگار هنوز تو حالت تردید هس
حتی یبار بهش گفتم که منو چی فرض کردی! در حد شخصیت من نیس که مث دوست دخترا باهات حرف بزنم، دیگه رابطه ما تموم شده و لزومی نمیبینم که حرف بزنیم، و آقا گفت که نه من اصلا بچشم دوست بهت نگا نمیکنم...
خانم نصری الان من چیکار کنم؟ ؟
آیا باز جوابشو بدم؟ ؟ حداقل ماهی یکبار بهم پیام میزنه به بهانه هایی. ....
بهش چی بگم؟ ؟؟؟
چن روزه بهم پیام داده که ازم کمک کاری میخاد، منم هنوز معلق نگهداشتم تا از شما جواب بگیرم که چی بگم؟ ؟؟
حتی ازش پرسیدم که اشتباه قبلی ما و تماسهای گاه و بیگاه این 3 سال آیا جنبه جنسی داشته و داره، در پاسخ بهم گفت خیر....
خانم نصری آیا از قانون 9 حفظ رابطه استفاده کنم؟ ؟
تا الان هم هر موقعیت خواستگاری داشتم، نمیگم رد کردم، ولی خوب نبودن
شما بگین چیکا کنم؟ بلاتکلیفم؟ ؟؟
چطو اون آقا رو از بلاتکلیفی دربیارم تا متوجه بشم قصدش چیه؟ ؟؟؟
چون غیر از اون رفتار بی محترمانه آشنایی، واقعا آقای خوبی هس ،تلاشگر و از نظر شخصیت اجتماعی مورد تایید اکثریت هس و تعریفشو میکنن
البته یبار ازش پرسیدم چرا بهم پیام میدی، میگه خب باهات کار دارم باهات تماس میگیرم...اینجور جواب های سربالا و بلاتکلیفی....
خانم نصری ارتباط نادرست ما از روی جنبه جنسی و سوء استفاده نبوده، بلکه از روی علاقه بوده، نمیدونم حرفم درسته یا نه...
بهرحال ما مرتکب کاری شدیم که نباید میشد و هیچ جوری قابل توجیه نیس
نظر شما چیه؟ ؟
چیکا کنم؟ ؟
لطفا جوابمو بدین
بینهایت سپاسگزارم

سلام و خسته نباشید خدمت استاد خانم نصری و همکاران گرامیشان، خدا قوت ?
ببخشید سوالات مستقیم از خانم نصری تو این قسمت هس؟ ؟؟
من از خود خانم نصری سوالی داشتم میخام زودتر جواب بگیرم، لطفا راهنماییم کنید؟ ؟؟؟????

سلام و خسته نباشید متشکرم از تلاشتون برای ارامش زنان
من دختری 22ساله هستم و 4 سال هست ک با اقایی همسن خودم هستم وبا هم از لحاظ اخلاقی خیلی اوکی هستیم فقط این اقا دانشجوی خلبانی هستن و هنوز درآمد مستغلی نداره خانوادش حمایتش میکنن کاملا ایشون میخواستن بیان جلو اما من گفتم تا درامد مستغل نداشته باشی و وضع خودت به شخصه خوب نباشه نیا چون پدر من نسبت به این چیزا حساسه و با این شرایط راضی نمیشه به ازدواج ما
اما خودمم دارم ازیت میشم یکم چون حداقل2 سال دیگم باید صبر کنم اما حیفم میاد ی همچین کسیو از دست بدم.
شما بگید باید چیکار کنم؟
توی این سالا باهم رابطه هم داشتیم و من از وقتی فهمیدم ک خیلی بده گفتم نداشته باشیم ایشونم قبول کرد
اما انگار وقتی پیش همیم نمیتونیم عادت کردیم به هم و رفتارمون دیگ شده مثل زن و شوهرها
فکر میکنم شاید این حرف شما ک خودمونو نباید،عرضه کنیم برای شرایط ما نباشه میشه بهم بگید ک چیکار باید کنم؟
اگه رابطمون ناسالمه میتونم کنار بکشم اما باید،مطمئن بشم ک کارم درسته لطفا راهنمایی کنید

سلام پریسا جون
من دارم مطالب ارزشمند شما را گوش میکنم
در مورد نامزدی هدفمند
من یه سوال دارم میخوام منو راهنمایی بفرمایین
من حدود 5 سال پیش عمل لیپولیز انجام دادم روی شکمم برا اینکه بعد از 35 کیلو لاغری پوست شکمم خیلی افتاده بودوزشت بود با استفاده از این روش کاملا شکمم جمع شد ولی یه جاهایی از شکمم ترک داره و بالاخره معلومه عمل انجام شده
حالا سوال من اینه من چه زمانی باید این مسله را در دوران اشنایی قبل ازدواج مطرح کنم و چه طوری و آیا لازمه خودم بگم یا مشاوره ازدواج مطرح کنه

سلام
یه سوال دارم چه زمانی باید بگذره در دوران نامزدی ‌که من در مورد عملی که انجام دادم با نامزدم صحبت کنم که بعدا نگه چرا بهم نگفتی
من حدود 5 سال پیش عمل لیپولیز انجام دادم در ناحیه شکم و پهلو
وبالاخره آثار عمل مشخص هست لطفا راهنمایی کنین

سلام پریسا جون همسر من از کلمات دوست داشتن و غیره زیاد استفاده میکنه ولی عملش تقریبا چیز دیگه ای نشون میده و خیلی کارهاهم ک برای من میکنه من میبینم ک برای دیگران و مخصوصا خانوادش هم همین کارهارو انجام میکنه وحتی کلمات نفسم و دنیام و....رو به دیگران هم دیدم میگه و من واقعا موندم فرق من با دیگران پیش همسرم چقدرهست؟

سلام خانم نصری عزیز من دوره نامزدی هدفمند رو گرفتم و‌گوش میکنم ولی یه سوالی داشتم، من بعد از یک رابطه احساسی شکست خورده الان با یه آقایی آشنا شدم که از اول گفته قصدم ازدواجه بعد از دو ماه که گذشته متوجه شدم پسر خوبی هست ولی چون پدر نداره از نظر مالی متوسط هستن توی عسلویه کار میکنه و دو هفته نیستش یک هفته هست از ثفر زندگیشو شروع کرده و از 20 سالگی کار کرده حالا میخواد ازدواج کنه و با وام مسکن هم خونه بخره من دختری هستم از خانواده ای که از نظر مالی تقریبا خوبیم و خوب داشتن خونه و موقعیت مالب تا حدودی مهمه ولی انقد بدی دیدم از پسرای پولدار با وضعیت این آقا تقریبا میخوام کوتاه بیام، از یک طرف وضعیت مالیش منو دو دل کرده از طرف دیگه متوجه شدم ایشون بخشب اژ دزآمدشو چون پدر ندارن توی خونه هزینه میکنه در صورتی که دو تا برادر دیگه هم دارن که کار نمیکنن چون تین فعلا خرج خونه رو میده در صورتی که پسر دوم هست و من این موضوع واقعا اذیتم میکنه چون داره آیندشو و‌پس اندازشو این طوری توی خونه هزینه میکنه واسه برادراش و باهاش صحبت کردم خودشم ناراحته از این وضعیت و میگه میدونم مشکل سازه تو زندگی و کاری نمیتونم بکنم حالا هم قرار شده یکم فاصله بگیریم درباره وضعیت آیندمون بیشتر فک‌کنیم حالا من واقعا نمیدونم چه کاری درسته میشه راهنماییم کنین که چطوری کنار بیام با این موضوع؟ یا این مسئله مشکل سازه در آینده؟
همچنین ایشون الان 32 سالشه و متوجه شدم کلا شخصیتش مهربونه و تله مهرطلبی داره دوست داره همه رو راضی نگه داره

سلام من 4ماه هست با اقایی اشنا شدم اما به من گفته که قصد ازدواج نداره 11سال اختلاف سنی داریم..من 27 سالمه..
1هفته عقب کشید و من فهمیدم رفته توی غارش? صبوری. کردم دوباره به حالت اول برگشت و‌پبگیرتر از قبل شد و من پیگیریم نسبت بهش کم شد زیاد زنگ نمیزنم بهش جایی میره خودمو چسبنده دیگه نکردم نسبت بهش... ولی حس میکنم با کس دیگه ایی هم در ارتباط هست چیزی ازش ندیدم حسم میگه و خیلی حسم شدیدتر شده ولی چیزی ندارم که به خودم ثابت کنم... ایا این رابط رو ادامه بدم با سیاست رفتار کنم یا تمومش کنم؟؟ با بعضی وقتها به قول معروف گریز زدناش که فکر میکنه من نمیفهمم چه جوری برخورد کنم؟؟ اگه فکر میکنید عاقبتی نداره صبوریه من کلا رابطم رو تموم کنم.؟؟؟ تا اولشه کمکم کنید ضربه نخورم?

من پکیج نامزدی هدفمند رو کامل گوش دادم.عالیه
من در رابطم خیلی وابسته شده بودم همش طرف مقابلم رو چک میکردم سو ظن پیدا کرده بودم .همش مثل مادر ها نگرانش بودم و قشنگ حس چسبندگی داشتم. و این باعث شده بود ک من ادم ضعیفی بشم.اما الان طوری شده که اعتاد ب نفسم بالا رفته .ورزش میکنم ب خودم میرسم.بیشتر توجه سمت خودم و رسیدگی ب خودم شده.از دیالوگا خیلی استفاده میکنم حتی برای گفتن جملاتم شاید چند روز قبلش تو ترافیک پشت فرمون تمرین میکنم.ی وقتهایی خودم حندم میگیره ک دارم ناز و کرشمه میام اما بعدش میگم نه لازمه انجام بده دختر
در کل تازه فهمیدم زندگی ی چیز دیگس و من 28سال اشتباه رفتم.و خیلی خوشحالم که با پریسا جان اشنا شدم واقعا نجات دهنده هستن.ممنون

سلام خانم نصری من یک دختر 30 ساله هستم حدود 6 ماه هست که با یک آقایی آشنا شدم ایشون از اول گفتن دنبال رابطه هدف دار هستن رابطه خیلی خیلی خوبی را شروع کردیم از نظر اخلاقی و رفتاری آدم خوبی بودن و رابطه خیلی خوب بود بعد از 2 ماه یکباره و یک شبه ارتباطشون را قطع کردن و من تو شرایط سختی قرار گرفتم یک ماه اول بعداز رفتنشون حتی جواب مسیج هم نمیدادن که بگن چرا البته ناگفته نماد که تقریبا ارتباطشون را با همه اطرافیانشون هم قطع کرده بودن نه تنها من بعد از یک ماه به یک حالت طلبکارانه و با گارد به زور یه جواب کوتاه میدادن و اصلا توضیحی برای رفتارشون نمیدادن تا اینکه بعد از یک مدت من بهشون گفتم که خواستگار دارم و میخوام ازدواج کنم که به من گفتن صبر کنم یه مقدار خودشون را از نظر روحی جمع و جور کنن برمیگردن که باز تو این مدت هم نبودن تا حدود یک هفته پیش باز با پیش قدم شدن من یک مقدار حرف زدن و توضیحشون این بود که من رابطه به اون قشنگی را خراب کردم و از ترس رو به رو شدن با شما و اینکه نمیتونم جبران کنم نتونستم پا پیش بزارم و حتی تمام پیام های من رو تو این مدت اصلا باز نکردن که بخونن و وحشت دارن از اینکه خودشون را جای من بگذارند و ترس از دست دادن من را دشتن و میخواهند جبران کنند اگر من اجازه بدم که من گفتم بیان و جبران کنن خلاصه هنوز هم کم پیدا هستن خبری ازشون نیست هم چنان فاصله میگیرند از من فرار میکنند اصلا تو این 4 ماه نیومدن من را ببینن همش بهانه می اورند و توجیه میکنند ولی جوری هم رفتار میکنند که نمیخوان رابطه تموم بشه و من بلاتکلیف و سردر گم همچنان موندم نمیدونم چه تصمیمی بگیرم رهاشون کنم یا باز کنار بیام و درک کنم و فرصت بدم من تو این شرایط خیلی به کمکتون و راهنماییتون نیاز دارم واقعا
من پکیج شما را تهیه کردم از نامزدی هدفمند تا دی وی دی 5 فرصت کردم ببینم و کتاب اعتماد به نفس را مطالعه کردم یکسری اشتباهات داشتم تو رابطه ولی میخوام راهنماییم کنید که چطور با این شرایط این آقا را برگردونم و بتونم همه چیز را درست کنم
تو این مدت خیل سعی کردم درکشون کنم درگیر کار پایان نامشون بودن و مشغله کاری ولی این دلیل بر نبودنشون نمیشه بارها بهشون گفتم که میتونن رو کمک من حساب کنن بهشون گفتم که داشتن حس خوب ایشون برای من مهمه ولی همچنان گارد دارن نمیدونم اصلا نمیخوان رابطه داشته باشن یا یک ضعفی دارن همش دنبال علت این رفتارشون هستم
این آقا یک شخصیت کمال گرا پیشرفت گرا و سخت کوش هستن از نظر کاری و تحصیلی موفق هستن
من هم از نطر تحصیلی و کاری موفق هستم
شما بگید تو این نقطه از رابظه من باید چه عکس العملی نشون بدم که ایشون برگردن که من بتونم ایرادات خودم را با کمک پکیج برطرف کنم
خواهش میکنم راهنماییم کنین واقعا نیاز دارم

سلام، من یه دختر 28 ساله هستم، که ده سال هست کیس احساسیم و میشناسم، ده سال پیش ایشون علاقه زیادی به رابطه به من داشتن اما من خوشم نمی اومد، البته همیشه هر چند ماه یه بار از حال و روز هم خبر داشتیم و تو حکم دوست عادی بود..الان حدود پنج سال میشه که باهاش دوست شدم و چون اون اوایل رابطه به من خیلی علاقه داشت همه کاری واسه رابطمون انجام میداد و واقعا هیچی کم نمیزاشت اما از طرف من طول کشید تا با شناخت بهش علاقه پیدا کنم...بخاطر کمبود اطلاع من از نحوه صحیح با مردا اشتباهات خیلی زیادی کردم که باعث شد رابطمون سرد و سردتر بشه و ازم جدا شد..مساله ای که من و اذیت میکنه اینه که الان بین دوراهی بزرگی موندم.. از یه طرف، همیشه یکی از دلایل اصلی که زیاد بهش نزدیک نمیشدم این بود که با وجود اینکه ایشون از 18 سالگی رو پای خودش بوده اما از نظر من به دلیل مساله مالی اصلا مناسب ازدواج نیست، چون هیچی جز ماشینش و نداره و حقوقش هم حتی کفاف خرج های خودش نمیده، و من دوست دارم با فردی ازدواج کنم که وضع مالیش بهتر باشه چون از نظر روحی توانایی تحمل نگرانی مالی ندارم و تو خونمون هم همیشه تامین بودم (یعنی با این وضع اصلا نمیتونم زنش شم)...از طرف دیگه با وجود گذشت 6 ماه هنوز فراموشش نکردم و به دلیل علاقه و شناختی که ازش دارم ( چون واقعا از نظر رفتاری مکمل من هست) فکر میکنم حتی دوست بودن باهاش واسه من کافی هست و احتیاجی به ازدواج نیست ( یعنی حاضرم همیشه ققط باهاش دوست بمونم)...لطفا من راهنمایی کنید که حتی اگر ایشون به سمت من برگرده باز من باید به دلیل اینکه نمیتونم باهاش ازدواج کنم فراموشش کنم و یا به دلیل اینکه با شناخت دوستش دارم تحمل کنم؟(چون خیلی مواقع میترسم که دیگه کسی مثل اون تو زندگیم نیاد)