کلوپ دانشجویان نامزدی هدفمند

سلام خانوم نصری من مدت یک سال هست که با اقایی اشنا شدم ایشون خیلی مغرور و درون گرا هستن و اعلام کردن که قصد ازدواج ندارن من خیلی رفتار چسبنده داشتم که این باعث شد رابطمون بعد از 4 ماه کاملا تموم شه اما بعد از 3 ماه باز شروع شد من سعی کردم چسبندگیمو کمتر کنم این سری رابطم بهتر شد تا این که این اواخر باز چسبنده بودم و ایشون هم رابطه رو کات کردن الان که پکیج شما رو تهیه کردم دوس دارم قوانین رو اجرا کنم تا جذبم شه اما اون رفته میشه کمکم کنید که کاری کنم که برگرده

سلام خانوم نصری من چند روزه سوالمو پرسیدم اما جواب ندادید این باره دومی هست که دارم برای شما استاد گرامیم مینویسم ازتون خواهش میکنم ازتون تمنا میکنم بهم جواب بدید استاد توروخدا شمارو به اقا امام حسین قسمتون میدم استاد من دی وی دی هارو دیدم دیالوگاشو به کار گرفتم نامردیه بگم هیچی اما یکم بهتر شد شوهرم اونم از نظره محبتش به من فقط یه ذره بهتر شد اما مشکله اصلیه من که لحظه به لحظه روز به روز داره پیرم میکنه حل نشده خانوم نصری مادر شوهرم خیلی حسادت میکنه خیلی اگه شوهرم سره سفره غذا برای من بکشه باید برای اونم بکشه اگه با من شوخی میکنه باید با اونم شوخی کنه اگه توی ماشین من عقب نشسته باشم مادرش راننده باشه داداشه 7 سالشم سمت صندلی شوفر نشسته باشه باید داداششو بغل کنه بزاره روی پاش و باید بره جلو پیش مادرش بشینه من حق انتخاب لباس برای شوهرم ندارم باید مادرش نظر بده پدرشم نظر میده اما نسبت به مادرش که خیلی حسودی میکنه پدرش حسود نیست خانوم نصری اگه منو شوهرم باهم حرفمون بشه شوهرم نسبت بهم کم محلی کنه مادرش چنان باهاش خوب میشه که اسم منم نیاره شوهره خودمم میره سمته مادرش و به مادرش محبت میکنه یکی دو هفته میگذره به من بی محلی میکنه فقط بخاطره نیاز جنسیش میاد سمتم نیازشو برطرف میکنه باز کم محلی میکنه استاد من حق زنانگی ندارم حق قهر ندارم حق ناز کردن ندارم چون پای مادر شوهره لعنتیم توی زندگیمه
استاد از همچی بریدم حتی از خداهم بریدم فکره خودکشی کردم همش گریه میکنم حتی الان که دارم مینویسم براتون ? دارم اشک میریزم، استاد همه وجودم اتیشه اتیش
پیش دوتا مشاور هم رفتیم مادر شوهرم فهمید دیگه نذاشت بریم شوهرمم دیگه پیش هیچ مشاوری نمیره خودمم پدرم فوت شدن هزینه اینو ندارم که مشاور تلفنی بگیرم ? خانوم نصری حتی مادر شوهرم پدر شوهرمو پرش کرده که بیاد بامن سرو صدا کنه و پدر شوهرمم اومد بلند بلند هرچی از دهنش در رفت بهم گفت سگم کرد خرم کرد الکی الکی کاری هم نکرده بودم فقط به شوهرم گفته بودم یکم مستقل باش از پدر و مادرت همه حرفی رو بهشون نزن ناگفته نماند شوهره منم تمام موارد و حرفای زندگیمون رو به مادر شوهر و پدر شوهرم میگه هرچی باشه رو بهشون میگه حتی مساعل جنسی رو خانوم نصری شوهرم هیچ محبتی بهم نمیکنه همش ناراحتم میکنه خونشون که بریم برای اینکه مادرش ناراحت نشه محل من نمیزاره اما ناراحتیه من اصلا براش مهم نیست استاد اصلا
با من مشورت نکرده ماشینش رو فروخته و ماشینی که مادرش دوس داشته رو خریده و من متنفرم از اون ماشین مادرشم چشم دیدن منو نداره و محل من نمیزاره خانوم نصری بقران جوابمو بدید بخدا بدید شما دیگه منو از خودتون نا امید نکنید.

استاد نصري عزيزم ازتون خواهش ميكنم سوال منو جواب بدين'چون خيلي ذهنموًدرگير كرده'استاد نصري عزيزم من با يك پسري در ارتباط بودم كه سر يك قضييه اي با هم دعوامون شد'بعد يكروز با هم قرار گذاشتيم كه من از حرصي كه ازش داشتم نرفتم سر قرار و اينكارو 7 بار تكرار كردم'اون پسر هم زنگ زد بهمو هرچي فوش ناموسي بود به خودمو خانوادم داد'استاد نصري فوشاي وحشتناك'مىخوام بدونم ايشون حق دادن چنين فوشاييرو داشته؟مىتونست به خودم فوش بده ولي اون پسر هرچي فوشه ناموسي بود به خانوادم داد.بعدم استاد نصري اون پسر يه روزبراي من تعريف كرد كه حدود 1 ساله پيش كه خيلي جوون بوده با يك دختري دوست بوده كه يك روز اون دخترو با يك پسر ديگه ميبينه'بعد ميره جلوي خونه دختره به دختره ميگه بيا پايين كارت دارم'دختره هم كه فهميده بود اين پسر ديده كه با يك پسر ديگه بيرون بوده از ترسش نميره دم در'اين پسر چند بار به دختره ميگه بيا دم درو دختره نميره'اخر ديگه اين پسر عصباني ميشه و با ماشين ميره تو در پاركينگ خونه دختره'بعد كه ديد من تعجب كردم گفت اون موقع جوون بودم جاهل بودم اينكارو كردم،استاد نصري اين حركتي كه اين پسر كرده نرمال هست؟من خيلي ميترسم از ادامه دادن اين رابطه با اين چيزهايي كه از گذشتش تعريف كرده'ازتون خواهش ميكنم بهم بگيد با توجه به چيزايي كه گفتم اين پسر قابل اعتماد هست يا نه؟!شخصييت نرمالي داره يا نه؟خيلي ذهنم درگيره،

سلام خانوم نصری عزیزمن19سالمه.دوره های شماروتمومشونودیدم تولپ تاپم نمیدونستم این سوالمودقیقاتوکدوم ویدیوکه تواین نرم افزارهست بپرسم چون وقت ندارم این جابگردم ببینم دقیقاتوکدوم یکی ازین ویدیوهااون مبحثی که من تولپ تاپ دیدم وبرام سوال پیش اومدهست.شماراجبِ اختلاف سنی صحبت کردین وگفتین اگه یه آقایی ازدخترکوچیک ترباشه تکلیف چی هستش امانگفتین که اگه یه آقایی10یا15سال ازدختربزرگ ترباشه چی؟بنظرشمااگه باهم اکی باشن صرفاچون آقا10الی15سال بزرگ ترهستش مشکلی هست برای ازدواج یانه؟ممنون میشم پاسخگوباشین?

سلام خانم نصری عزیز.ممنون از پکیج خوبتون. من 27ساله هستم و مدت 2سال ونیم هست که با آقایی در ارتباطم ایشون 10سال از من بزرگتر هستن .و باتوجه به آموزش های شما باید بگم تقریبااکثر مشخصات مرد خوبی که شما فرمودین رو دارن .تو این مدت چندبار رابطه ما سرد شد و کامل از هم جدا شدیم که باتوجه به آموزش های شما مقداری از این سرد شدن ها به دلیل رفتار اشتباه خودم بوده ومقداری به دلیل مسئولیت های زیادی که ایشون داشتن.بعد از هربار تموم شدن رابطه ایشون دوباره برمیگشتن، و همینطور این رابطه ادامه پیدا کرد تا الان , چندماهی هست که گرم تر از قبل شده, ایشون برای ازدواج برنامه دارن و گفتن که اول خونه بخرن و بعد قسط هاشون رو کاملا صفر کنن بعد اقدام کنن که تاالان تونستن خونه رو تهیه کنن .باید بگم که کاملا مستقل از خانوادشون هستن. از سن کم کار کردن و تحصیلات بالا دارن ,وکمال گرا هستن و دوست دارن همه چیز در بهترین شرایط باشه ,به نظر شما من باید صبر کنم یا اینکه جایگاهم رو مشخص کنم و اینکه واقعا نمیدونم برای مشخص شدن جایگاهم باید از چه دیالوگی استفاده کنم, ممنون میشم راهنماییم کنید.

ازتون خواهش میکنم خانوم نصری بخونید زندگیم داره نابود میشه ?سلام استاد من همه لایو هاتون رو دیدم تمام پکیج و دیدم و کتاب هاشو مطالعه کردم نامردیه بگم هیچ کمکی بهم نکرد ، کرد اما مشکل اصلیمو که بخاطرش پکیج رو گرفتم رو حل نکرد ، خانوم نصری مادر شوهره من خیلی حسوده اگه شوهرم منو بغل کنه باید اونم بغل کنه اگه به من بگه حاج خانوم باید به اونم بگه و مهمونی میخواییم بریم مادر شوهرم باید نظر بده چی شوهرم بپوشه سره سفره غذا حق نداره شوهرم برام بکشه اول باید برای اون بکشه اگه شوهرم بره مسافرت مادر شوهرم ارایش میکنه و منتظرش میمونه منم توی خونه خودمون ارایش میکنم و منتظرش میمونم و شوهرم اول میره اونجا بعدش میاد خونه ما اگه اول بیاد اینجا مادرش ناراحت میشه دقیقا من دیروز 7 ساعت منتظرش بودم و اول رفت خونه خودشون بعدش اومد خونه ما خانوم نصری مادر شوهرم میاد میشینه پیش شوهرم از خوبی زنای دیگه میگه شوهرمم زنای دیگه رو میکوبونه توی سرم و وقتی شوهرم میگه زن فلانی اینجوریه تو چرا اینجوری نیستی با من وقتی زنای دیگه رو میکوبونه توی سرم از ته وجودم جیگرم اتیش میگیره انگار یه کتری اب جوش میریزن روی سرم میسوزم خانوم نصری میشکنم
خانوم نصری من حق قهر ندارم حق ندارم ناز کنم چون پای مادر شوهرم وسطه اگه سره یچیز باشوهرم بحثمون بشه حتی اگه حق با من باشه ناراحت بشم مادر شوهرم از فرصت استفاده میکنه و بدی منو به شوهرم میگه و شوهرمو هزار برابر ازم دور میکنه خانوم نصری من حق ندارم ناز کنم حق ندارم زنانگی کنم چون یه فردی پاش وسطه که مادر شوهرمه پیش دوتا مشاور هم رفتیم بعدش مادر شوهرم فهمید دیگه نزاشت بریم منم تنهایی نمیتونم برم چون توی یکی از روستاهای اطراف سمنان زندگی میکنیم و پولی هم ندارم تا مشاوره تلفنی بگیرم ناگفته نماند شوهره منم تمام مساعل رو دعواهامون قهرامون حرفامون مساعل جنسیمون رو به پدر شوهر مادر شوهرم میگه اب بخورم میره میگه موهامو بخوام رنگ کنم میره نظر خواهی از اونا میگیره هرچی پدر و مادرش بگن همونه ماشین رو بخواد بفروشه اول به اونا میگه حتی به منم نمیگه ، اونا میگن بزن توی دهن زنت نزار حرفی بزنه شوهرمم میگه میزنم توی دهنت اگه حرفی برنی اونا میگن فحشش بده فحشم میده فحش پدر و مادرم میده فحش زشت بهم میده من هیچی نمیگم و از ترفندای شما که گفتید توی دعوا سکوت کنید استفاده میکنم بند زندگیه ما دست مادر شوهرمه من فکره خودکشی هم کردم خود زنی کردم هرشب گریه میکنم نمیدونم چیکار کنم من اولش خیلی احترام به مادر شوهرم میزاشتم خیلی حتی دستاشم میبوسیدم اون ولی همینجوری بود حسود بود حالاهم میزارم اما نسبت به قبل که دستشو ببوسم نه 3ماه پیش شوهرمو تصمیم گرفتم بهش بگم که رابطتتو درست کن با پدر و مادرت احترام بهشون بزار اما مساعل رو نگو
اونم یه مدت اینطوری شد پدر و مادرش تا دیدن تغییر کرده سریع رفتن دست به دامن جادو ودعا نویس شدن
که من فهمیدم رفتم بهشون گفتم که اینکارو نکنید من نمیخوام سره دعا بیاد توی زندگیم که اونا دعوام کردن که تو عوضش کردی و پدر شوهرم با صدای مردونه اومد بردم توی اتاق و سرم داد کشید در حالی که من به شوهرم گفته بودم فقط مساعل زندگیمون حرفامون رو نگو بهشون که اونا چند روز نفهمیده بودن توی خونه ما چه خبره ما چجوری رابطه جنسی بر قرار میکنیم اینجوری دست به دامن دعا نویس شده بودن و مادر شوهره من خودش جلوی شوهرم تاپ و شلوارک میپوشه من حق ندارم جلوی پدر شوهرم راحت باشم تاپ بپوشم خانوم نصری دی وی های شمارو دیدم که گفتید به شوهرتون محبت کنید بهش خیلی محبت کردم هی که محبت میکردم ازم دور میشد و خودشو بالا میگرفت
و الان نسبتا محبتم کم شده شوهرم یه ذره غرورش کم شده و اون بهم محبت میکنه یکم خانوم نصری وقتی ازش ناراحت میشم اون میره سمت مادرش اگه دستشو با لباس من خشک میکرده جلوی من با لباس اون خشک میکنه کنار من نمیشینه و میره کنار اون و بهم میگه مادرم عشقمه میخوام ماچش کنم بغلش کنم عقلش کامله تو عقلت کامل نیست تو نمیفهمی و نفهمی من حتی دنبال ببخشید خاص هم نیستم اما شوهرم اینجوری عذابم میده خانوم نصری من 17سالمه از بس حرص میخورم و گریه میکنم انگار 25 سالمه شوهرمم 20 سالشه و 5 ماه ازدواج کردیم و عقد هستیم خانوم نصری ناگفته نماند وقتی هم خیلی ناراحتم میرم سمت دی وی دی هاتون اروم میشم و دوباره اونارو میبینم
اینم هست که منو شوهرم دوسال باهم بودیم من یه دختره افتاب مهتاب ندیده بودم و اولین پسر بود جونمو فداش میکردم من مرد رابطه بودم و اون زن رابطه بهم خیانت کرد با زن رابطه جنسی داشت با دختر دوست بود اما پاش وایسادم و اونقدر التماسش کردم تا اومد باهام ازدواج کرد اونم با ناز و عشوه هلاک شوهر نبودم خواستگارم داشتم اما دوسش داشتم خانوم نصری بقران بخدا به جون شوهرتون به جون بچه هاتون کمکم کنید من زندگیمو دوس دارم چیکار کنم دارم نابود میشم توروخدا بهم بگید از طریق لایو هاتون استوری هاتون بگید یا جوابمو بدید فقط بگید چیکار کنم خانوم نصری من مدت ها ارزو دارم از ته دل بخندم ...?
خانوم نصری زندگیمو دوس دارم بگید بخدا بهم چیکار کنم چه رفتاری داشته باشم ...

سلام
خسته نباشید من dvd های شما رو نگاه کردم و از اموزشهاتون استفاده کردم فقط 1 سوالی داشتم من رابطه ی خوبی دارم همه چیز خوب پیش می ره فقط اینکه بعد از اینکه شناخت پیدا کردیم چطور حرف ازدواج پیش بکشیم جوری که طرف احساس نکنه خودمونو بهش می خوایم تحمیل کنیم ؟

سلام
خسته نباشید من dvd هاتونو نگاه کردم و سعی کردم همه قوانین و استفاده کنم و نتیجه خوبی هم دیدم فقط 1 سوال داشتم اینکه با توجه به حرفهای شما اول رابطه برای شناخته ووقتی ما شناخت بدست اوردیم و همه چیز خوب پیش می رفت به نظرتون چه جوری باید حرف ازدواج و پیش بکشیم و نظر طرف مقابل و بدونیم جوری که احساس نکنه خودمونو می خوایم بهش تحمیل کنیم ؟

سلام خانم نصری عزیز وقتتون بخیر ممنون از پکیج و مطالب مفیدتون دوساله در رابطه هستم سوالی که برام پیش اومده راجب قانون 45 نه بدون کلام هست 3،4هفته پیش یه دعوایی بین ما اتفاق افتاد که در همان روز اشتی کردیم ولی من ته دلم هنوز دلخور بودم و با خودم گفتم تا طرف مقابلم زنگ نزنه زنگ نمیزنم که دیدم بله ایشون اصلا خبری ازش نیس عقب نشینی کرده و من هم عقب نشینی کردم بعد یه هفته بی خبری اهنگ برام فرستاد من فقط سین کردم و جوابی ندادم دوباره بعد از 7،8روز عکس دونفرمون رو فرستادن که من این پیامشون رو بعد سه روز باز کردم و باز هم جواب ندادم که دلیل جواب ندادن این بود که میخواستم زنگ بزنه نه با اهنگ و عکس رفتار عادی برگرده که وقتی دید من جواب ندادم پیام داد که مرسی که جواب دادی و تا الان پیامشون رو باز نکردم میخواستم بدونم چطور باید رفتار کنم چی بگم؟و یه مطلب دیگه اینکه فهمیدم تو این زمان با یه دختر چت میکنن در حد درد و دل کردن اینو به روش بیارم بگم که یکی از دوستم فهمیده که نامزدش با دختر چت میکنه چیکار کنه بنظرت یا نه چیزی نگم ؟ و چطور رفتار کنم که با من دردو دل کنه ممنون از زحماتتون

سلام خانم نصری عزیز خداقوت سوالم درمورد قانون46نه بدون کلام هست دوساله در رابطه هستم مشکلی که وجود داره این هستش که 3الی4هفته پیش دعوایی پیش اومد که همون روز حرف زدیم و اشتی کردیم ولی من هنوز ته دلم دلخور بودم از بی احترامی و صدای بلند و با خودم گفتم تا طرف مقابلم زنگ نزنه منم هیچ اقدامی نمیکنم که دیدم بله خبری ازشون نیست و با پکیج شما فهمیدم که نه بدون کلام هست بعد از یه هفته اهنگ فرستادن منم فقط پیامو سین کردم و جوابی ندادم دوباره الان بعد دو هفته عکس خودمونو فرستادن که من پیامو بعد از سه روز باز کردم و جواب ندادم و ایشون دوباره پبام دادن که مرسی که جواب دادی که پیامشو دیگه سین نکردم دلیل جواب ندادنم به پیام اینکه منتظرم زنگ بزنه نخواسته باشه با یه اهنگ و عکس رابطه رو برگردونه مثل قبل و پرو بشه ولی مشکل من اینکه الان نمیدونم چطور باید رفتار کنم چه جوابی باید بدم؟ادمی که عقب نشینی میکنه وقتی برمیگرده چطور باید باهاش برخورد کنم؟و چیز دیگه ای که وجود داره اینکه که فهمیدم تازگیا با یه خانومی چت میکنن در حد درد و دل این موضوع هم اذیتم میکنه بهش بگم‌که برای دوستم اینجور چیزی پیش اومده فهمیده با یه دختر چت میکنه نظرت چیه؟ یا نه چیزی نگم چطور رفتار کنم که با خود من بیاد درد و دل کنه اگه میشه راهنماییم کنین،ممنون.

سلام خسته نباشید خانم نصری ی سوال داشتم
من پدرم وقتی خودم یا با مادرم خرید میکنیم وقتی از قیمت اون وسیله ای ک گرفتیم رو میفهمه هی میگه خیلی گرون گرفتید و میتونستید ارزون تر بگیرید و.... ولی وقتی خودش همون وسیله رو به اون قیمت یا گرون تر بخره مشکای نیست میخواستم بدونم این افراد مثل پدرم رو میشه جزء افراد خسیس ب حساب اورد؟و اینکه چطور با اینجور افراد برخورد بشه تا انقدر ب چیزای بیخودی گیر ندن؟ممنون از زحماتتون

سلام خانم نصری عزیز،خسته نباشید من پکیجو تهیه کردم عالی بود فقط یه سوالی که برام پیش اومد اینه که منظورتون از نامزدی دوران یعنی اشنایی قبل از عقد هستش؟ یعنی قبل از محرم شدن؟ قبل از عقد رسمی ؟