کلوپ دانشجویان نامزدی هدفمند

احترام به همسر مساله ایِ که در دین ما هم خیلی رو اون تاکید شده و کسی که ازدواج میکنه و مسئولیت ازدواج رو می پذیره باید به این اصل هم پایبند باشه اما چیزی که واضح اینه که شما تا زمانی اجازه دارید خودتون و ظاهرتون رو تغییر بدید که با ارزش هاتون همخونی داشته باشه و این تغییرات به گونه ای نباشه که خودِ واقعیتون رو کلا از بین ببرید
اگر همسر شما خواهان تغییری هستن که خودتون هم ازا ون تغییر استقبال می کنید می تونید انجام بدید در غیر این صورت ضرروتی برای انجام اون وجود نداره.
اگر احساس می کنید خواسته های همسر شما به نحوی هست که ممکنه به شما آسیبی برسه و این خواسته ها برای تغییرات تمومی نداره سعی کنید به همراه ایشون به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.
موفق باشید

دوست عزیز شما لازم نیست هیچ کاری بکنید، مادر اون آقا پسر مخالفه و این یک مساله ارتباطی و خانوادگی بین خودشون هست بنابراین همه صحبت ها و تلاش ها معطوف به طرف مقابل شماست. ایشون و راهنمایی کنید که از کمک مشاور استفاده کنن و دلایل مخالفت مادرشون و راه حل ها دقیق تر بررسی بشه.
واقعیت اینه که اگر این پسر نتونه مادرش رو راضی به پذیرش انتخابش بکنه باید به این مساله هم شک کرد که درون خانواده شون احتمالاً تعارضاتی وجود داره و پسر از پس حل تعارضات بر نمیاد و آمادگی ازدواج و نداره.
توصیه میکنم تا مشخص نشدن تکلیف مشکل خانوادگی ایشون ارتباط تون و بیشتر و عمیق تر نکنید و سعی کنید محدودیت بیشتری و رعایت کنید
موفق باشید

طبیعتا تله ای که از دوران کودکی با شما همراه بوده رو نمیشه در چند جمله حل کرد یا راهکار دقیقی ارائه داد
درصورتی که یک متخصص این موضوع رو برای شما تشخیص داده ، باید به یک طرحواره درمانگر مراجعه کنید
موفق باشید

بارها توضیح داده شده که آشنایی از هر طریقی که باشه اگر شرایط برای شناخت کافی مهیا نباشه ممکنه در ادامه شما رو با مشکل مواجه کنه! بنظر میرسه اصرار شما برای ادامه ی رابطه بخاطر ترس از تنها موندن و تله ی رها شدگی باشه که همراه شماست احتمالا.اگر واقع بینانه به این موضوع نگاه کنید متوجه میشد که احتمالا اصلا مخالفت خانواده هم دلیل اصلی این کار نیست و بنابه هردلیلی تصمیم خودِ ایشون هست که از شما فاصله گرفتن و یک دلیل قانع کننده هم همین بلاک کردن شما در اینستاگرامشون هست.ادامه یا عدم ادامه ی این رابطه انتخاب و تصمیم شخصی شماست در نهایت خودتون هستین که باید با توجه به شرایط موجود ببینید آیا چنین رابطه ای حق شماست یا خیر؟ اما بهتره خیلی فکرتون رو درگیر این رابطه نکنید و بیشتر از هرچیزی به فکر خودتون و ارزش هاتون باشید تا بتونید بهترین تصمیم رو بگیرید.موفق باشید

دوست عزیز شاید لازم باشه رفتار خودتون رو بررسی کنید و ببینید در زمانی که در کنار همسرتون هستید چطوری برخورد می کنید و چقد به گوشیتون اهمیت می دید که باعث میشه همسر شما مدام گوشی شما رو چک کنه؟! آیا رفتار شک برانگیزی دارید؟زیاد از گوشی استفاده می کنید؟چقد برای فضای مجازی زمان صرف می کنید و...
قطعا برای اکثر ماها پیش اومده بعضی از شماره ها رو به هر دلیلی که از نظر ما منطقی بوده بلاک کردیم! به چه دلیل؟ به دلیل اینکه دیگه دوست نداشتیم با اون شخص در ارتباط باشیم! نیازی نیست شما هم بخوایید توی گوشی همسرتون سرک بکشید یا دنبال تجسس باشید مسلما هر کسی در زندگی گذشته ی خودش روابطی داشته که بعد از ازدواج دیگه ادامه پیدا نکردن و از زندگی اون فرد حذف شدن!
لازم نیست این مساله رو با ایشون مطرح کنید در عوض می تونید بجای تمرکز روی این موضوع سعی کنید ارتباطتون رو با همسرتون بهتر کنید و تلاش کنید همدلی بیشتری بینتون ایجاد بشه. موفق باشید

من استرس دارم كه اون دخترها يه وقت با خط ديگه اي سر و كلشون پيدا بشه
يا وقتي با همسرم دعوامون ميشه وسوسه شه دوباره با اونا ارتباط بگيره?
راهي وجود نداره كه قانعش كنم خطش رو عوض كنه؟
انقد داغونم نميتونم اصلا طبيعي برخورد كنم باهاش
نگاهم پر از غصه ست?

گاهی اوقات مسائلی که ذهن مارو درگیر می کنه اصلا قرار نیست اتفاق بیوفته و فقط ذهن ماست که داره اون ها رو بزرگ میکنه مسلما هرچقد بیشتر حساسیت نشون بدید نسبت به این موضوع ، همسر شما هم بیشتر ذهنش درگیر میشه و به نوعی شما خودتون هستین که این مسائل و اتفاقات رو فراموش نمی کنید و بخاطر نگرانیتون مدام سعی می کنید اون ها رو برای خودتون پررنگ کنید

این واقعیت را باید بپذیرید که دیگه نمی تونید به عقب برگردید تا چیزی رو اصلاح کنید ضمن اینکه در حال حاضر شما بصورت رسمی زن و شوهر هستین و همسر شما شما را با وجود همه ی اتفاقات و مسائلی که در دوران آشنایی و دوستی بینتون اتفاق افتاده قبول کردن و تصمیم گرفتن با شما ازدواج کنند.لزومی نداره برای جبران دوره ی دوستی رابطه ی بینتون رو محدود کنید
در عوض می تونید برای بهتر شدن بقیه ی جنبه های رابطتون تلاش کنید و صمیمیت بین خودتون و همسرتون رو افزایش بدید.
شاد باشید

کاربر گرامی قبلا پاسخ سوال شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان در قسمت نظرات من سوالات خود و پاسخ های مشاورین را ملاحظه کنید. موفق باشید

کاربرگرامی قبلا پاسخ سوال شما داده شده است
لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان، در قسمت نظرات من سوالات خود و پاسخ های مشاورین را ملاحظه بفرمائید.
شاد باشید

توی جلسات اول خواستگاری می تونید مسائلی رو مطرح کنید که دیگران از اون ها اطلاع وآگاهی دارن ولی خواستگار شما از اون بی اطلاع ِ. مثلاً توی محله و فامیل همه می دونن شما یک ازدواج غیر موفق داشتین بهتره این موضوع رو قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسونید که اگه با شنیدن این موضوع نظرش درباره ی ازدواج با شما تغییر می کنه قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه بشه.از گفتن ایراد یا مساله ای که ممکنه خواستگاریتون رو به هم بزنه ابا نداشته باشید ، امکان داره مساله ای که یک خواستگاری رو بهم میزنه بعد ها یک زندگی رو بهم بزنه و ویران کنه!
اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستین باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانی ها و مسائلی که ممکنه بعدا برای شما پیش بیاید، با فرد مقابل صحبت کنید یا پزشک خودتون رو معرفی کنید که هر گونه سوال یا ابهامی دارند بتوانند با وی صحبت کنند.وقتی که احساس می کنیم نیاز داریم کارهامون رو توجیح کنیم معمولا از انکار یا فریب استفاده می کنیم و به طرف مقابل دروغ می گیم.اما واقعیت اینه که ما هرچقدر هم آدم ماهری باشیم باز هم بعد از مدتی حتما واقعیت برای همگان بر ملا خواهد شد!
زمانی که ما از همان ابتدا با حیله و فریب کاری بخواهیم زندگی مشترکمان رو شروع کنیم باید مدام نگران از بین رفتن اون باشیم و همیشه احساس خطر کنیم.شاید بیان برخی از مسائل که از نظر دیگران ناپسند است باعث شود شما حتی دیرتر ازدواج کنید اما قطعا زمانی که با صداقت برای آینده ی خودتون برنامه ریزی می کنید آرامش و رضایت خاطر بیشتری خواهید داشت.

اگر بخواهیم به روانشناسی افراد منفی نگر و ایرادگیر رو بررسی کنیم باید خدمتتون عرض کنم این افراد متاسفانه بعضی از رفتارها و حالاتی که دارند ، بگونه ای در دورانی هست که با اونها همین گونه هم برخورد شده , افرادی که همیشه نقاط ضعف دیگران رو مطرح میکنند به ویژه همسرشون و اون رو در جاهای دیگه حتی دوست دارند این کارو و عنوان کنند بخاطر این هستش که میخوان قدرت خودشون رو , منیت خودشون رو , جایگاه خودشون رو مطرح کنند خب برمیگرده به اینکه این افراد احساس ضعف دارند , احساس ناراحتی دارند از درون شخصیت خودشون رو کوچک و کم میبینند , رفتارهای کودکانه ای دارند و خودشون رو عددی حساب نمیکنند از درون بخاطر همین یک کاوری رو روی خودشون میکشونند که با قدرت میخوان با دیگران برخورد کنند به ویژه با همسرشون که درکنارشون هست مرتب , خب نسبت به او بسیار ایرادگیر هستند و در لحظه به لحظه ی زندگی او جز نقاط منفیش چیز دیگه ای نمی بینند و مرتب اونها رو بیان میکنند خب اینها مشکل دارند خودشون یعنی یک نوع وسواس در این افراد وجود داره , این افراد در زندگی خودشون وقتی اینگونه رفتارها رو مرتب انجام میدن همسرشون رو هم دچار اختلال شخصیتی میکنند چون همسر نگاه میکنه به خودش میبینه همه جاش ایراد داره قیافه اش خوشایند نیست , آشپزی کردنش خوشایند نیست , خانه داریش خوشایند نیست مرتب با خودش با تردید برخورد میکنه من چه مشکلی دادم , چرا اینقدر به من منفی میگن , چرا اینقدر انعکاس رفتارهای من گزارشهای منفی داده میشه ریپورتهای منفی داده میشه خب پس من آدم بدی هستم من آدمی هستم که عرضه ندارم من آدمی هستم که ناتوانم , به مرور زمان همسر این افراد بی اعتماد بنفس میشن چون مرتب دارند به خودشون نگاه میکنند و جز ایراد چیز دیگه ای در خودشون نمیبینند و این افراد خانومهاشون یا همسراشون دچار وسواس میشن چون هی میخوان یه کاری رو مرتب انجام بدن و تو ذهنشون این هستش که اگر این کار رو انجام دادم این جاش مشکل داشت پس همسر من میاد از من ایراد میگیره پس من بیام این کار رو دوباره انجام بدم دوباره تکرار کنم اگر این ظرف رو شستم چون همسر من میاد لیوان ها رو نگاه میکنه لک داره پس دوباره بشورم ببینید هی داره کار شستن رو تکرار میکنه و میشه یکی از شخصیت هاش و دچار مشکل میشه , با این افرادی که اینگونه ایراد میگیرند باید بشینید خیلی واضح و شفاف و روشن صحبت کنید خوبی های خودتون رو مطرح کنید , همسر شما احتمالا دچار مشکل هستند که این مشکلاتشون برمیگرده به دوران کودکی , برمیگرده به شخصیتی که درمورد خودشون قضاوت کردند با خود اینها هم با ایراد صحبت کردند با خود اینها هم با ایراد صحبت شده همیشه ایرادهای اونها گرفته شده بخاطر همین چون درونا احساس کمبود میکنند این احساس کمبود رو با ایجاد کمبود در فرد دیگری میخوان جبران کنند ببینید اینها خودشون هم دچار مشکل هستند دچار اختلال هستند , چون از دوران کودکی تشویق نشدن , تأیید نشدن , تمجید نشدن , آفرین بهشون گفته نشده , نقاط مثبتشون دیده نشده , چیز خوبی ازش تو ذهنشون نمونده بخاطر همین هم با نقاط منفی با دیگران برخورد میکنند با همسرتون بایستی بشینید گفت و گو کنید در فضای آرام و ایشون رو دعوت کنید که چیزهای خوب رو هم ببینند و بگید این چیزهای خوب هم وجود دارد این نقاط خوب و برجسته هم وجود دارد و اینها رو شما نمیبینید البته شما هیچ وقت مقابل به مثل با اینها نکنید یعنی اگر اون برمیگرده به شما میگه شما متقابلا ایراد از خودش نگیر چون دقیقا شما همان رفتاری رو انجام میدید که خانواده اش در دوران کودکی باهاش میکردند و شما رفتار ایشون رو شدیدتر میکنید و ایشون با شدت بیشتری میگردند دنبال نقاط منفی شما , شما بگردید نقاط مثبت ایشون رو پیدا کنید چقدر مثلا کمک کردنت به من خوبه , در جمع قرار میگیرید اگر شروع میکنند به بدگویی کردن شما از ایشون تعریف کنید برعکس رفتار بکنید , ایشون چیزی برای جلب توجه نداره الان شاید داشته باشه , وضعیت خوبی داشته باشه , شغل خوبی داشته باشه ولی درونا نداره و چون نداره با این روش میخواد خودش رو بزرگتر , قدرتمندتر , حاکم تر نشون بده چون در بچگی بهش یاد ندادن که با کار خوب خودت رو نشون بده ایشون یاد گرفتند همیشه با دید منفی باهاش برخورد بشه حتی در دوران کودکیش هم اگر خواستند ازش صحبتی کنند با منفی باهاش حرف زدن مثلا این بچه ی ما هیچی حالیش نیست , این نمیفهمه , این خوب درس نمیخونه و از این صحبتها.ایشون همون روش رو داره با شما انجام میده خب شما سعی کنید چیزهای مثبت ایشون رو درنظر داشته باشید اگر از نوع کارکردن شما ایراد میگیرند بگید آره من اشتباه کردم ولی خب اینقدر این آقا در زندگی من خوبه اینقدر کارهاش خوبه من اینقدر ازش تشکر میکنم اینقدر کارهاش عالیه که ایشون با این روش دیگه این عملها رو انجام نمیده این تهاجم به شخصیت شما رو دیگه انجام نمیده چون به ایشون تهاجم شخصیتی شده حالا که خودش شده مرد خانواده و بزرگتر خانواده و قدرتمند خانواده داره تهاجمی با دیگران برخورد میکنه , شما وقتی که این رفتار رو انجام بدید این رفتار رو داشته باشید ایشون دیگه احساس تهاجم به شخصیتش رو نداره احساس میکنه یک فردی داره تأییدش میکنه یک فردی اون رو قبول داره و یک فردی همیشه نقاط مثبت اون رو میبینه , یاد میگیره که مثبت گو باشه , یاد میگیره که ایراد دیگه نگیره با اگر ایرادی هم هست درجایی که بین خودتون هست صحبت بشه , من توصیه میکنم حتما با مشاور خانواده هم در ارتباط باشید شاید لازم باشه همسر شما هم جلسات مشاوره با همراه شما بره ولی این روش رو پیاده بکنید و مطمئن هستم نتیجه خواهید گرفت
موفق باشدی

من نمی فهمم رفتار خوب از نظر شما یعنی چی؟ اگر بنظرتون رفتارشون همه جوره خوبه ، پس چرا از درخواست هاشون ناراحت می شید؟!
رفتار شما با ایشون به چه صورت هست؟اگر شما هم این موارد و درخواست ها رو از ایشون دارید پس خودتون اجازه دادید که این انتظارات به وجود بیاد! اگر نه همچین درخواست هایی نداشتید پس باید اونقدر عزت نفس و اعتماد بنفس خودتون رو بالا ببرید تا کسی نتونه شما رو مجبور کنه اونچه که از نظر شما ناپسند و غیر معقول هست رو انجام بدید
با توجه به اینکه هنوز مدت زمان زیادی از آشنایی شما نگذشته ، طبیعیه که شناختتون از هم دیگه کم باشه اما موضوعی که باید به اون توجه کنید اینه که اگر برخی رفتار ها خارج از ارزش های شماست نباید بخاطر ترس از دست دادن طرف مقابل نتونید از ارزشهاتون دفاع کنید یا اون ها رو بیان کنید
بهتره خیلی راحت همه ی خط قرمز ها و باید ها و نبایدهایی که براتون مهم هست رو با ایشون مطرح کنید و اگر احساس می کنید ممکنه درآِینده با این فرد دچار مساله بشید ، در رابطه با ادامه یا عدم ادامه ی ارتباط با چنین شخصی تصمیم جدی تری بگیرید همه چیز بستگی به خودِ شما دارد که آیا می توانید این رفتارها را از طرف ایشان تحمل کنید یا خیر!
در همین رابطه ی پکیج آموزشی زنان باهوش به شما پیشنهاد می شود ،می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ی 02188915004 تماس بگیرید یا به لینک زیر https://www.parisanasri.com/product/8-art-raz-packمراجعه کنید. شاد باشید

تقریبا همه ی آدم ها در مورد گذشته ی کسی که با او رابطه ی عاطفی دارن حساس هستن و گذشته ی نه چندان خوب طرف مقابل براشون ناراحت کننده است و ممکنه در دراز مدت باعث حساسیت های بی جا و بی موردی بشه که ادامه ی رابطه رو با خطر روبرو می کنه! صرف نظر از اینکه هر دو نفر چه چیزهایی رو از سر گذروندین ،الان کنار هم هستین و اگر مساله ای خوشایند یا ناخوشایند هم وجود داشته الان تموم شده ، خاطره های محو و سطحی از گذشته دال بر این نیست که فرد هنوز درگیر رابطه ی قبلی خودش است و بهتره بجای تمرکز روی گذشته به آنچه که الان جریان داره تمرکز کنید. تا زمانی که گذشته به رابطه ی کنونی و ارتباط با همسرتون به کسی آسیبی نرساند مجبور نیستید بخاطر گذشته و زندگی خصوصی خودتون به بقیه جواب پس بدید چون همه ی اتفاقات گذشته شخصیت کنونی شما رو ساخته!
ضمن اینکه نامزد شما با اطلاع قبلی شما رو پذیرفتن و دروغ یا فریبکاری در کار نبوده.با ایشون صحبت کنید و بهمراه ایشون به یک مشاور یا روج درمانگر مراجع کنید تا برای داشتن رابطه ای سالم به شما کمک کند!
در صورتی که بعد از مشاوره همچنان درگیر این مساله بودید واز حساسیت ها و بدبینی های ایشان کاسته نشد این شما هستید که باید بررسی کنید آیا می توانید با چنین شخصی زندگی مشترک خودتون رو آغاز کنید یا خیر؟ اگر جوابتون خیر بود بهتره بیشتر درگیر این رابطه نشید و تمرکزتون رو برای پیشرفت و ترقی خودتون بزارید.
موفق باشید

همه ی خانواده ها زمانی برای فرزندانشون تصمیم میگیرند یا در تصمیم گیری های اونها دخالت می کنند که فکر می کنند دارند بهترین کار ممکن رو در حق فرزندانشون انجام میدن ، گاهی ممکن است واقعا حق با اون ها باشه اما ما معمولا بخاطر اختلاف سلیقه ای که با آن ها داریم براحتی نمی توانیم بپذیریم که واقعا حق با انهاست و بشدت با آن ها مخالفت می کنیم
در صورتی که ممکن است مواردی که آن ها به آن توجه دارند و در شکل گیری یک ارتباط سالم مهم است بخاطر هیجان از دید ما پنهان بماند!
در این موقعیت بهتر است هیچ تصمیم قطعی نگیرید و بخودتان زمان بدهید تا بتوانید با بررسی همه جانبه بهترین انتخاب ممکن را داشته باشید، با خواستگارتون صحبت کنید و از ایشون بخوایید برای شناخت بیشتر به شما زمان بیشتری بدهند و همینطور شرایط فعلیتان را هم برای خواستگار قبلی خودتون مطرح کنید و یک زمانی را برای ایشان مشخص کنید تا تصمیم نهائی خودشان را به شما اعلام کنند! طبیعیست که در این وضعیت احساس دین می کنید و دوست ندارید شریک عاطفی خودتان را تنها بگذارید ،درک می کنم قطعا زندگی بدون علاقه سخت و اشتباه است وما هم به شما توصیه نمی کنیم حتما به یکی از این دونفر پاسخ مثبت بدهید اما باید دقت کنید که همیشه نمی توان بخاطر احساسات موقعیت های مناسب و افراد شایسته ای که امکان خوشبختی و تشکیل زندگی مشترک در کنار آن ها به نفع ما هست را نادیده بگیریم و یا پس بزنیم! هر انسانی حق انتخاب دارد و شما هم از این قضیه مستثنی نیستید اما در هر صورت بهتر است زودتر تکلیف خودتان و ارتباطتان را با طرف مقابلتان روشن کنید و در صورتی که احساس کردید نمی خواهند مسئولیت انتخاب خودشان را بپذیرند به ارتباط با ایشان پایان دهید تا در آینده بتوانید فرد شایسته تری را انتخاب کنید چون تا زمانی که شما ذهن و احساستان درگیر یک رابطه ی عاطفی باشد نمی توانید درست تصمیم بگیرید و انتخاب کنید.
موفق باشید