رضوان راستگو
سلام خسته نباشید
من یه دختر24 ساله م حدود یک سالِ که با پسر خاله پدرم در ارتباط هستم و تا حد زیادی نسبت به هم شناخت پیدا کردیم الان حدود 6ماهه که این اقا به صورت رسمی خواستگاری اومدن ولی خانواده من به هیچ عنوان راضی نیستن خانواده این اقا سطح مالی متوسط روبه ضعیفی دارن و خانواده منم میگن که چون اونا نمیتونن پسرشون رو ساپورت مالی کنن متقابلِ اینکه اون اذیت بشه توهم اذیت میشی برادر این اقا تو سن نوجوانی هستن و یه ذره ناسازگار و یه سری مشکلات داره خانوادم میگن وجود اون باعث میشه آبروی تو و برادرش رو هم بره من کارمندم و اون اقا شغلش آزاده اینا میگن تو میتونی با یکی درحد خودت ازدواج کنی این کارش آزادِ ممکنه یه روز باشه یه روزم نباشه اما من با کار این اقا مشکل ندارم یه سری کم و کاستی ها داره ولی اخلاقش و اون چیزایی که مدنظر من هست رو این اقا داره الانم همش دعوا دارم با خانوادم نمیخوام به جایی برسم که یکیشونو انتخاب کنم از اینورم دل کندن برام سخته. خواهر این اقا هم شرایطش قبلا مث من بوده یعنی یه جورایی به زور خودش ازدواج کرده الان به یه سری مشکل برخوردن خانواده منم میگن اون اگه به حرف پدرومادرش گوش میکرد اینجوری اختلاف نداشت توام این شکلی میشی خواهش میکنم راهنماییم کنید که چیکار کنم
من یه دختر24 ساله م حدود یک سالِ که با پسر خاله پدرم در ارتباط هستم و تا حد زیادی نسبت به هم شناخت پیدا کردیم الان حدود 6ماهه که این اقا به صورت رسمی خواستگاری اومدن ولی خانواده من به هیچ عنوان راضی نیستن خانواده این اقا سطح مالی متوسط روبه ضعیفی دارن و خانواده منم میگن که چون اونا نمیتونن پسرشون رو ساپورت مالی کنن متقابلِ اینکه اون اذیت بشه توهم اذیت میشی برادر این اقا تو سن نوجوانی هستن و یه ذره ناسازگار و یه سری مشکلات داره خانوادم میگن وجود اون باعث میشه آبروی تو و برادرش رو هم بره من کارمندم و اون اقا شغلش آزاده اینا میگن تو میتونی با یکی درحد خودت ازدواج کنی این کارش آزادِ ممکنه یه روز باشه یه روزم نباشه اما من با کار این اقا مشکل ندارم یه سری کم و کاستی ها داره ولی اخلاقش و اون چیزایی که مدنظر من هست رو این اقا داره الانم همش دعوا دارم با خانوادم نمیخوام به جایی برسم که یکیشونو انتخاب کنم از اینورم دل کندن برام سخته. خواهر این اقا هم شرایطش قبلا مث من بوده یعنی یه جورایی به زور خودش ازدواج کرده الان به یه سری مشکل برخوردن خانواده منم میگن اون اگه به حرف پدرومادرش گوش میکرد اینجوری اختلاف نداشت توام این شکلی میشی خواهش میکنم راهنماییم کنید که چیکار کنم
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
نظراتی که شامل تبلیغ به صورت لینک، نام شرکت، اشخاص خاص باشند منتشر نمی شوند.
شما میتوانید تجربه خودتان را از یک موضوع را به صورت نظر در اینجا درج کنید، و یا میتوانید از تجربه دیگران استفاده کنید.
زهرا کشاورزی
سلام خسته نباشید من ۲۵ سالمه یکساله ک با ی آقا ی سال پیش توی شرکت ک ایشون سرپرست اونجا بودن آشنا شدم چون پرسنل اونجا خانوم بودن حساسیت منم از اونجا شروع شد ک با کسی شوخی میکرد یا میدونستم کسی ب اون علاقه داره خیلی منو اذیت کرد خیلی جروبحث داشتیم تا ی مدت تو گوشیش پباماشو با ی خانوم دیدم ک گف پشیمونم و هرکاری میکنم بهم اعتماد کنی ولی من بیشتر اینکارو ب خاطر این کردم ک از طرف تو کم محبتی دیدم من همون لحظه بخشیدمش ولی دیگه نتونستم بهش اعتماد کنم خیلی اذیت شدم اونم آزار دادم ولی اون تو هرشرایطی منو ول نکرد خودشم کمکم کرده کلی راه حل بهم داده ولی نشده حالا هنوزم باهمیم ولی آنلاین میشه من میترسم همش ترس از خیانت دارم ترس از دروغ دارم کلی فکرم درگیره واقعا نمیدونم چیکار کنم چطوری روی خودم کار کنم خواهش میگنم کمکم کنید
پاسخ
4 سال پیش