این کلوپ فقط ویژه بانوان می باشد، و از عزیزانی که دوره جامع را برای بانوی خودشان تهیه می کنند، درخواست میکنیم حتما به نام خود بانوی خود دوره را تهیه کنند که بتوانند از این کلوپ بهره مند شوند.
با توجه به اینکه حدود 8 سال است در حوزه راز و رمز موفقیت بانوان در حال تحقیق و پژوهش هستم،
روزهای اولیه ی شروع کارم، فکر نمی کردم اصلا این همه مسائل خاص در بانوان وجود داشته باشد که هیچ فضایی هم برای هم اندیشی و کمک به همدیگر وجود نداشت.
همین فکر بود که باعث شد دوره های توانمندسازی زنان را طراحی کنم و خیلی خوشحال هستم که بالغ بر 25 هزار نفر در این دوره ها شرکت کرده اند.
با توجه به اینکه همیشه به رفع مشکلات بانوان سرزمینم اهمیت می دادم، و این موضوع که خلاء در سیستم آموزشی و دوره های آموزشی وجود دارد، به این فکر افتادم تا فضایی را برای دانشجویان دوره های توانمندسازی زنان با عنوان زنان باهوش راه راه اندازی کنم.
به زندگی روزه مره تان نگاه کنید:
تا مشکلی در روابط زناشویی مان بوجود می آید، تازه تصمیم به رفتن به مشاوره می گیریم، تا راه حل هایی برای این مسائل بیابیم.
تا امروز یک جای معتبر که بشود مسائل اساسی زندگی مان را مطرح کنیم و راه حلی برای این مسائل بیابیم، در حوزه مسائل زناشویی ندیدم.
اطلاعاتی که امروزه کم و زیاد، غلط یا درست در گوشه کنار اینترنت و شبکه های مجازی پخش شده است که معمولا 99 درصد اشتباه و با موقعیت فردی هر فرد انطباق ندارد.
زنان باهوش، خرد جمعی دانش اموختگان دوره هنر زن بودن برای مسائل زناشویی و هنر زن بودن است که برای رسیدن به یک زندگی ارام و پر از عشق آماده سازی شده است.
زنانی که با آگاهی کامل، دوره های توانمندسازی خودشان را گذرانده اند و الان می خواهند به همنوعان خود کمک کنند تا یک زندگی شیرین را تجربه کنند.
این بخش از وب سایت را با عنوان کلوپ زنان باهوش نام گذاری کردم .
و در این بخش تمرکز بر راه حل ها و مکمل های آموزشی برای هر چه توانمندشدن زنان باهوش داریم.
در این کلوپ سه بخش وجود دارد:
1- پاسخ به سوالات دانشجویان: در این قسمت همه دانشجویان دوره میتوانند سوالات خود را درج کنند و دیگر دانشجویان با تمرکز بر مسئله موجود، راهکارهای اصولی خودشان را طبق آموزه های هنر زن بودن به دیگر زنان باهوش انتقال دهند.
2- گزارش پایانی دانشجویان: در این قسمت دانشجویان گزارش نهایی دیدن دوره را درج می کنند، و اینکه دوره هنر زن بودن برایشان چقدر موثر بوده است و چه آموخته هایی از این دوره بدست آوردند را در اینجا ذکر می کنند.
به دوستانی که گزارشات دیدن هر جلسه را در پارت آخر هر جلسه درج کنند و گزارش نهایی دوره را در این قسمت درج کنند، هدیه ای از طرف استاد نصری با عنوان دوره غیر حضوری ارتباط موثر در پروفایلشان درج می شود.
3- پاسخ ویدئویی و صوتی به سوالات مهم و پرتکرار: در این قسمت برخی سوالاتی که اهمیت بالایی برای یادگیری دیگر زنان باهوش دوره هنر زن بودن، توسط استاد پریسا نصری به صورت مستقیم پاسخ داده می شود.
این کلوپ به صورت مستقیم توسط استاد پریسا نصری پاسخ داده می شود.
همچنین این کلوپ فقط ویژه زنان باهوشی است که در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند و از مفاهیم و مطالب این دوره استفاده کرده اند.
قابل توجه است، زنان باهوشی که به تازگی در دوره غیر حضوری هنر زن بودن شرکت کرده اند، ظرف 24 ساعت در این گروه قرار می گیرند، تا بتوانند از آموزه ها و همفکری های این گروه استفاده کنند.
شما چند وقت هست درباره طهواره ها دارید صحبت میکنید و تله های شخصیتی رو بیان میکنید تا الان 4 وویس تو کانال گذاشتین و من با گوش دادن اونا احساس میکنم تمام این تله ها رو دارم یجورایی ترسیدم که چیکار باید بکنم
اس روداده امروز بایه خط دیگه زنگش زدم جواب نداد بعدبرگشت خودش زنگ زد ولی من صدامو درنیاوردم اونم هیچ صدایی ازخودش نداد تا کاملا مطمئن بشم باخط خودمم زنگ زدم بازجواب نداد ولی تو نت انلاینه حالا موندم من چیکار کنم آیا تا2هفته صبرکنم تاخودش برگرده ؟ اگه اومد چه عکس العملی نشون بدم رفتارم چطورباشه باهاش واقعا دیگه بااین کارش دلسردم کرده
ممنون میشم اگه راهنماییم کنین
سلام خانوم نصری جان خسته نباشید مرسی بابت پکیج عالیتون خیلی خیلی برام مفید بوده تاحالا فقط من یه مشکلی برام پیش اومده نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم من الان 1/5سال هست که بافردی جهت ازدواج اشناشدم و تواین مدت شناخت خیلی باهم خوب بودیم چه توسختی چه خوشی کنارهم بودیم و درک متقابل داشتیم ایشون ازنظر مالی مشکلاتی دارن و خانوادشونم مخالف این ازدواج بودن اول بخاطر اینکه میخواستن پسرشون بره خارج واسه ادامه تحصیل ناگفته نماند من 4سال ازایشون بزرگترم وفکرهم میکنم بخاطرهمینه که نمیذارن ماازدواج کنیم و خارج اینا بهونه هست تازگیاهم به پسرشون گفتن ازلحاظ مالی اگه بخوای ازدواج کنی باید خودت تامین کنی ما نیست وکمکی نمیکنیم ایشون هم شدیدا خودشو به هر دری میزنه که پولی بیاد بدستش ولی این اواخر حدود 2ماه میشه اخلاقش فرق کرده اکثراوقات توخودشه و بعضا جواب پیامهامم نمیداد یه چندروزی هم هست که کلا خبری ازش نیست تاکه پریروز بعد کلی زنگ زدن یه اسی ازگوشیش اومد که من دوستشم گوشیهاش دست منه رفته جایی نمیتونسته ببره تا2هفته بعدمیاد خواستم نگرانش نشین ولی من مطمینم که گوشیشو دست دوستش نمیده وخودش پشت خطه و این
اس روداده امروز بایه خط دیگه زنگش زدم جواب نداد بعدبرگشت خودش زنگ زد ولی من صدامو درنیاوردم اونم هیچ صدایی ازخودش نداد تا کاملا مطمئن بشم باخط خودمم زنگ زدم بازجواب نداد ولی تو نت انلاینه حالا موندم من چیکار کنم آیا تا2هفته صبرکنم تاخودش برگرده ؟ اگه اومد چه عکس العملی نشون بدم رفتارم چطورباشه باهاش واقعا دیگه بااین کارش دلسردم کرده
ممنون میشم اگه راهنماییم کنین
لطفا بعد از ورود به حساب کاربری بخش نظرات من را چک کنید
موفق باشید
مشاورین با جان و دل از ساعت 9 الی17.30پاسخگویند
سلام خانوم نصری جان خسته نباشید مرسی بابت پکیج عالیتون خیلی خیلی برام مفید بوده تاحالا فقط من یه مشکلی برام پیش اومده نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم من الان 1/5سال هست که بافردی جهت ازدواج اشناشدم و تواین مدت شناخت خیلی باهم خوب بودیم چه توسختی چه خوشی کنارهم بودیم و درک متقابل داشتیم ایشون ازنظر مالی مشکلاتی دارن و خانوادشونم مخالف این ازدواج بودن اول بخاطر اینکه میخواستن پسرشون بره خارج واسه ادامه تحصیل ناگفته نماند من 4سال ازایشون بزرگترم وفکرهم میکنم بخاطرهمینه که نمیذارن ماازدواج کنیم و خارج اینا بهونه هست تازگیاهم به پسرشون گفتن ازلحاظ مالی اگه بخوای ازدواج کنی باید خودت تامین کنی ما نیست وکمکی نمیکنیم ایشون هم شدیدا خودشو به هر دری میزنه که پولی بیاد بدستش ولی این اواخر حدود 2ماه میشه اخلاقش فرق کرده اکثراوقات توخودشه و بعضا جواب پیامهامم نمیداد یه چندروزی هم هست که کلا خبری ازش نیست تاکه پریروز بعد کلی زنگ زدن یه اسی ازگوشیش اومد که من دوستشم گوشیهاش دست منه رفته جایی نمیتونسته ببره تا2هفته بعدمیاد خواستم نگرانش نشین ولی من مطمینم که گوشیشو دست دوستش نمیده وخودش پشت خطه و این
اس روداده امروز بایه خط دیگه زنگش زدم جواب نداد بعدبرگشت خودش زنگ زد ولی من صدامو درنیاوردم اونم هیچ صدایی ازخودش نداد تا کاملا مطمئن بشم باخط خودمم زنگ زدم بازجواب نداد ولی تو نت انلاینه حالا موندم من چیکار کنم آیا تا2هفته صبرکنم تاخودش برگرده ؟ اگه اومد چه عکس العملی نشون بدم رفتارم چطورباشه باهاش واقعا دیگه بااین کارش دلسردم کرده
ممنون میشم اگه راهنماییم کنین
سلام دوست عزیز لطفا سوال خود را در کلوپ بپرس تا کارشناس متخصص راهنمایی کنه
سلام ببخشید کلوپ کجاست؟
مشاورین محصولات پریسا نصری
مشاورین با جان و دل از ساعت 9 الی17.30پاسخگویند
سلام خانوم نصری جان خسته نباشید مرسی بابت پکیج عالیتون خیلی خیلی برام مفید بوده تاحالا فقط من یه مشکلی برام پیش اومده نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم من الان 1/5سال هست که بافردی جهت ازدواج اشناشدم و تواین مدت شناخت خیلی باهم خوب بودیم چه توسختی چه خوشی کنارهم بودیم و درک متقابل داشتیم ایشون ازنظر مالی مشکلاتی دارن و خانوادشونم مخالف این ازدواج بودن اول بخاطر اینکه میخواستن پسرشون بره خارج واسه ادامه تحصیل ناگفته نماند من 4سال ازایشون بزرگترم وفکرهم میکنم بخاطرهمینه که نمیذارن ماازدواج کنیم و خارج اینا بهونه هست تازگیاهم به پسرشون گفتن ازلحاظ مالی اگه بخوای ازدواج کنی باید خودت تامین کنی ما نیست وکمکی نمیکنیم ایشون هم شدیدا خودشو به هر دری میزنه که پولی بیاد بدستش ولی این اواخر حدود 2ماه میشه اخلاقش فرق کرده اکثراوقات توخودشه و بعضا جواب پیامهامم نمیداد یه چندروزی هم هست که کلا خبری ازش نیست تاکه پریروز بعد کلی زنگ زدن یه اسی ازگوشیش اومد که من دوستشم گوشیهاش دست منه رفته جایی نمیتونسته ببره تا2هفته بعدمیاد خواستم نگرانش نشین ولی من مطمینم که گوشیشو دست دوستش نمیده وخودش پشت خطه و این
اس روداده امروز بایه خط دیگه زنگش زدم جواب نداد بعدبرگشت خودش زنگ زد ولی من صدامو درنیاوردم اونم هیچ صدایی ازخودش نداد تا کاملا مطمئن بشم باخط خودمم زنگ زدم بازجواب نداد ولی تو نت انلاینه حالا موندم من چیکار کنم آیا تا2هفته صبرکنم تاخودش برگرده ؟ اگه اومد چه عکس العملی نشون بدم رفتارم چطورباشه باهاش واقعا دیگه بااین کارش دلسردم کرده
ممنون میشم اگه راهنماییم کنین
سلام دوست عزیز لطفا سوال خود را در کلوپ بپرس تا کارشناس متخصص راهنمایی کنه
سلام ببخشید کلوپ کجاست؟
سلام خانوم نصری جان خسته نباشید مرسی بابت پکیج عالیتون خیلی خیلی برام مفید بوده تاحالا فقط من یه مشکلی برام پیش اومده نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم من الان 1/5سال هست که بافردی جهت ازدواج اشناشدم و تواین مدت شناخت خیلی باهم خوب بودیم چه توسختی چه خوشی کنارهم بودیم و درک متقابل داشتیم ایشون ازنظر مالی مشکلاتی دارن و خانوادشونم مخالف این ازدواج بودن اول بخاطر اینکه میخواستن پسرشون بره خارج واسه ادامه تحصیل ناگفته نماند من 4سال ازایشون بزرگترم وفکرهم میکنم بخاطرهمینه که نمیذارن ماازدواج کنیم و خارج اینا بهونه هست تازگیاهم به پسرشون گفتن ازلحاظ مالی اگه بخوای ازدواج کنی باید خودت تامین کنی ما نیست وکمکی نمیکنیم ایشون هم شدیدا خودشو به هر دری میزنه که پولی بیاد بدستش ولی این اواخر حدود 2ماه میشه اخلاقش فرق کرده اکثراوقات توخودشه و بعضا جواب پیامهامم نمیداد یه چندروزی هم هست که کلا خبری ازش نیست تاکه پریروز بعد کلی زنگ زدن یه اسی ازگوشیش اومد که من دوستشم گوشیهاش دست منه رفته جایی نمیتونسته ببره تا2هفته بعدمیاد خواستم نگرانش نشین ولی من مطمینم که گوشیشو دست دوستش نمیده وخودش پشت خطه و ایناس روداده امروز بایه خط دیگه زنگش زدم جواب نداد بعدبرگشت خودش زنگ زد ولی من صدامو درنیاوردم اونم هیچ صدایی ازخودش نداد تا کاملا مطمئن بشم باخط خودمم زنگ زدم بازجواب نداد ولی تو نت انلاینه حالا موندم من چیکار کنم آیا تا2هفته صبرکنم تاخودش برگرده ؟ اگه اومد چه عکس العملی نشون بدم رفتارم چطورباشه باهاش واقعا دیگه بااین کارش دلسردم کرده ممنون میشم راهنماییم کنین
آیا این فرد همه ی ملاک های مورد نظر شما رو بعنوان شریک زندگیتون داره؟
و همه مواردی که در شکل گیری یک ازدواج نقش دارند بررسی شده؟
مساله ی مالی چقد برای شما الویت داره و تکمیل کننده ی زندگی شماست؟
بهتره تا این مدت صبر کنید و بعد دلیل کارشون رو بپرسید در صورتی که دلیل قانع کننده ای نداشتن یا جوابی برای این پنهان کاری نداشتن می تونید در رابطه با ادامه یا عدم ادامه ی این ارتباط تصمیم بگیرید
موفق باشید
ضمن اینه اصلا دلیلی هم وجود نداره شما بخوایین فارغ از مسائل کاری تماسی با شریک کاریتون برقرار کنید
خودتون رو جای همسر ایشون بگذارید اگر جاتون عوض می شد عکس العمل شما نسبت به این اتفاق چی بود؟
بهتره بجای تمرکز روی ارتباط با همسر این شخص روی پیشرفت در کارتون تمرکز کنید.اگر هم این شخص با همسرشون به هر دلیلی مشکل دارند و دچار مساله شدن شما دلیل تداوم این مشکل نباشید
موفق باشید
می تونید از یک مرکزمشاوره ی معتبر توی شهرتون کمک بخوایین و ازشون بخوایین یک زوج درمانگر بهتون معرفی کنن
سلام خسته نباشید من یکساله ازدواج کردم تو این مدت بین همسرم و خانواده ام کدورت پیش اومده .. همسرم خیلی کم هفته ای یکبار دو هفته یکبار میاد خونه پدرم هروقت که میاد بعدش یه چیزی و حرف میکنه داداشت اینجوری گفت مامانت اینکارو کرد بابات فلان چیزی گفت فوق العاده حرف در میاره که بخونه کنه نیاد خونه پدرم .. بعدش به من غر میزنه میگه منو کنار بکش خونتون بگو به خانواده ات ناراحتم .. منم وقتی با خانواده ام صحبت کردم گفتم میگن چقد بچه و بی جنبه اس ما شوخی کردیم این اصلا حرفی نیس که اون دنبال بهونه اس پس امام باید همه چیزی حرف در بیاریم مثل خودش .. مثلا داماد خانواده اس هیچ جا مهمونی نمیاد هر وقت مهمون میاد خونمون مثل اینکه داماده باید بیاد خونمون . مسافرت اصلا نمیاد باهامون ماام ناراحتیم بخاطر تو صدامونو در نمیارم .. من همه جا مهمونی و مسافرت با خانواده ام تنها میرم .. اما فقط میگه با خانواده خودش مسافرت بره .. تو رو خدا راهنماییم کنید من باید چیکار کنم چطور رفتار کنم .. موندم بین خانواده ام و همسرم .. جفتشونم به من میگن تو مدیریت کن نزار بیش از این از هم بدمون بیاد دلمون شکسته از هم .. اخه من چطوری باید مدیریت کنم ؟؟؟ راهنماییم کنید لطفا
من نمیدونم فرهنگ خانواده ی شما و رفتارشون با همسرتون چطور هست ولی اگر توی صحبت هاشون همسرتون رو تحقیر میکنن احتمالا یکی از دلایلی هست که دوس ندارن خیلی با خانواده ی شما رفت و آمد داشته باشن
ممکنه هم همسرتون خودش رو با خانوادتون مقایسه کنه و احساس کنه سطحش از اون ها پایین تره برای همین اعتماد بنفس کافی برای قرار گرفتن توی جمع های خانوادگی شما رو نداره
بهتره ایشون رو مجبور نکنید کاری که دوست ندارند رو انجام بدن و اصلا توی این مسائل دخالت نکنید
باید اجازه بدید خودشون این مساله رو حل کنن
موفق باشید
لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان، بخش نظرات من را چک کنید
موفق باشید
بهتر بود از همون ابتدا درباره ی این موضوع با همسرتون به توافق میرسیدین
طبق گفته ی خودتون ایشون هرجا بتونن کنار شما هستن و چیزی برای شما کم نمیذارن !پس چرا چنین چیزی از طرف شما نیست؟
در هر صورت اگر بحث بی اعتمادی هست پس چرا با ایشون ازدواج کردین؟چطور می تونید با کسی زندگی کنید که بهش اعتماد ندارید؟اگر هم بحث بیکاری ایشون و بقول خودتون تنبلی ایشون هست که شرایط فرق میکنه باید از ایشون حمایت کنید تا بتونن شرایط کاریشون رو بهتر کنن
احتمالا اگر شما در شرایط ایشون قرار می گرفتید، حتما بهتون کمک می کردن
البته شما بیان نکردید که پدرهمسرتون با چه شرایطی به شما کمک کردن.آیا قرار بوده این پول رو به ایشون برگردونید یا خیر؟
اگر قرار بوده برگردونید آیا شما اطلاع داشتید؟
باید به این سوالات پاسخ بدید تا بتونید بهتر تصمیم گیری کنید
می تونید نگرش های مالیتون رو با همسرتون در میون بذارید تا هر بار چالش جدیدی به وجود نیاد
موفق باشید
6سال هست ازدواج کردم و دوماه هست بچه دارشدم.حدودا دوهفته بعداز زایمانم با همسرم دعوامون شد و شدت گرفت و تا به الان کشیده شده.همسرم اول میگفت فقط باید جدا بشیم.من دیگه این زندگی رو نمیخوام،اما بعد از اینکه اطرافیان مدت طولانی باهاش صحبت کردن راضیش کردن که زندگی رو ادامه بده.اما الان میگه من هیچ حسی به این زندگی ندارمهیچ علاقه ای به تو ندارم،وفقط بخاطر این بچه دارم زندگی رو ادامه میدم.
البته این رفتار همسرم و دعوا ها همش علتش من و بدرفتاری ها و به قول همسرم بی حیابودن من هست.اما من هیچ وقت از قصد این کارا رو نمیکردم.و هر بار که به نوعی همسرم رو سرکوب میکردم اون همش توخودش میریخت و اعتراضی نمیکرد.تا جایی که الان اون دعوا باعث انفجارش شد و صبرش تمام شد.
من بابت این قضیه خیلی ناراحتم،حتی پکیج زنان باهوش رو خریداری کردم که رفتارم رو اصلاح کنم.اما این قضیه که همسرم میگه دیگه دوستت ندارم ازارم میده.لطفا منو راهنمایی کنید که چطور میتونم دوباره دوست داشتن همسرم رو برگردونم.ایا واقعا راهی هست،یا اینکه هرکاری کنم بی فایده هست.
قبل از هرچیزی باید با خودتون آشتی کنید و رفتارهای آسیب زای خودتون رو شناسایی کنید و اون ها رو از بین ببرید و اصلاح کنید
به همسرتون اجازه بدید عصبانیتش تموم بشه و سعی نکنید بهش فشار بیارید
بعد از اینکه رفتارهای خودتون رو اصلاح کردین از همسرتون عذرخواهی کنید و ابراز پشیمانی کنید
اگر مردی چیزی رو دوست نداشته باشه به هیچ عنوان کنارش نمی مونه رفتار های مخرب شما اینقدر ادامه دار بوده و همسرتون اون ها رو تحمل کرده که الان به نقطه ی انفجار رسیده پس بهشون حق بدید و درکشون کنید
ممکنه این روند بهبود زمان بر باشه ، صبور باشید.
لطفا بعد از ورود به حساب کاربری ، بخش نظرات من را چک کنید.
بنظر میرسه بیشتر از اینکه شما و همسرتون به دنبال راه حل برای این چالش ها و تنش ها باشید دنبال این هستین که هر کدومتون حرف خودش رو به کرسی بنشونه و احساس برتر بودن و برنده بودن کنه!
همسرتون به دلیل مخالفت های شدید شما و اصرار شما برای دوری از خانوادشون دارن سعی می کنن این قضیه رو حل کنند اما به یک روش نادرست که ممکنه تبعات خوبی به دنبال نداشته باشه!
خودتون رو جای ایشون بگذارید اگر شما بودید توی این شرایط چه کاری انجام می دادید و چه تصمیمی میگرفتید؟
تا حالا از خودتون پرسیدید دلیل این دوست نداشتنتون چیه؟ و چرا دوس ندارین نزدیک خانواده ی همسرتون باشین؟حتیا گر این جابجایی باعث بشه اختلافات بین شما و همسرتون حل بشه؟
باید ببینید الویتتون چیه ، آرامش توی زندگی مشترک یا زندگی مستقل به قیمت این همه چالش؟
این چیزیه که شما خودتون باید برای خودتون مشخص کنید و در نهایت تصمیم بگیرید
حتما به همراه همسرتون به یک زوج درمانگر مراجعه کنید حتی اگر همسرتون راضی نشدن همراه شما بیان ،خودتون تنها به مشاور مراجعه کنید
موفق باشید
مرسی از اینکه خیلی قشنگ و خالصانه راهنماییم میکنید و به سوال هام پاسخ میدید
کاش زودتر این آموزش ها رو میدیدم کاش 7 سال پیش بود و من بهتر میتونستم رو رابط ام باهمسرم بهتر باشم و این همه از هم دور نمیشدیم ولی باز هم خداروشکر میکنم هیچوقت واسه جبران اشتباهات دیر نیست
میشه دوباره شروع کرد همه چی رو.
ممنونم بخاطر آموزش های خوبتون
.فایل صوتی دوره در قسمت کلوپ برای دوستانی که دوره ها رو تهیه کردند قابل دسترسی هست و می تونید از اون هم استفاده کنید
موفق باشید
ممنون از پاسخ های خوبتون و راهنمایی های عالیتون
سوال دیگه ای هم داشتم خدمتتون
من چند وقت پیش به همسرم گفتم بریم بیرون گفت کار دارم شب که اومد گفتم چرا نیومدی بیرون و داد زد و هرچی از دهنش در اومد بهم گفت .فقط بخاطر اینکه یک هفته بود کلا کارش زیاد بود و هر شب هم که میومد شام رو میخورد میخوابید یک هفته باهم حرف نزدیم و درست و حسابی ندیدیم همدیگرو
بعد خونه ی پدرش اینا بودیم و تا فردا باهام حرف نزد
فردا بهش گفتم این چه وضعیه چرا حرف نمیزنی و اینا برم به بابا بگم بیاد مسئله مون رو حل کنه گفت برو بگو
رفتم گفتم به پدرو مادرش
هیچ فایده ای نداشت
یعنی پدرش هیچی نگفت من مات و مبهوت بودم
تا جایی که همسرم گفت ضایع شدی خودتو خار کردی از من چیزی کم نمیشه و از این حرفا
نمیدونم یعنی نباید میگفتم
شما اینجا اشتباه اولتون این بوده که با توجه به اینکه میدونستید همسرتون شرایط بیرون رفتن و بیرون بردن شما رو نداره بازخواستشون کردید! و اشتباه دوم و بزرگترتون هم این بوده که پدر و مادر ایشون رو قاطی ماجرا کردین و به نوعی اجازه ی دخالت کردن توی زندگی خودتون رو دادین
ضمن اینکه شما به عنوان دو نفر انسان بالغ و عاقل وقتی ازدواج کردین حتما باید به این بلوغ رسیده باشین که بتونید چالش هاتون رو خودتون حل کنید و بقیه اطرافیان رو درگیر مسائل زندگی مشترکتون نکنید
امیدوارم با استفاده از آموزش های دوره ی زنان باهوش بهتر بتونید رفتار و رابطتون رو مدیریت کنید
موفق باشید
سوالی داشتم خدمتتون
همسرم با من زیاد حرف نمیزنه تو خونه چیزی رو برام تعریف نمیکنه اصلا برام،اصلا نمیخنده و شوخی نمیکنه
ولی وقتی جایی میریم باهمه میخنده حرف میزنه شوخی میکنه حتی با جاری من.
ولی با من حرف نمیزنه جلوی جمع میام خونه بهش میگم چرا با من اصلا حرف نمیزنی میگه باز شروع شد اصلا گوش نمیده بدتر میکنه
نمیدونم یعنی من بد حرف میزنم تو جمع باهاش یا من عکس العملی ندارم بخاطر همین با بقیه حرف میزنه
نمیدونم چیکار کنم که تو جمع منو هم ببینه با من حرف بزنه درد و دل کنه
سعی کنید حرفی که میزنید مرتبط با رشته یا مورد علاقه اون باشه.البته سعی کنید مطالعه بکنید در همون زمینه تا چیزی نگید که بدتر بشه.
چیزهایی که شما رو به وجد میاره برای همسرتون ممکنه بیهوده و وقت تلف کنی به نظر برسه.مثلا شما از کارای چند روز پیشتون تعریف میکنین با تمام جزیات ولی اون تو دلش داره میگه این چی داره میگه برا خودش ؟
البته این رفتار خوبی از طرف یه مرد نیست و باید با عادت دادن و بعضی کارای دیگه بهبود پیدا کنه ولی شماهم در نظر داشته باش حرفایی که میزنین حداقل 50 درصدش باب طبع شوهرتون باشه و حرف مشترک برای گفتن داشته باشین
موفق باشید