به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02187700778

همین الان کلیک کن و بیا سایت جدید

زمان باقی مانده:
همین الان کلیک کنید
همین الان کلیک کنید

چگونه خاطرات بد گذشته را فراموش کنم؟

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
02187700778
درباره این برنامه

چگونه خاطرات بد گذشته را فراموش کنم؟

بعضی دوستانمون از من سوال پرسیده بودند که وقتی که ما تصمیم میگیریم و گذشته ای که به نوعی برای ما دلچسب نیست رو فراموش کنیم به خصوص اگر این گذشته مربوط به زندگی قبلی ما باشه ، یعنی الان من متارکه کرده باشم این گذشته ای که گذشته و تمام شده رو چطور فراموش کنیم ...؟                        

من میخوام بهتون یک راهکاری رو بدم اینکه شما باید چند روش رو برای فراموش کردن گذشتتون مد نظر داشته باشید اگر میخواید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده رو فراموش کنید باید چند تا چیز رو در نظر داشته باشید اولین مورد این هستش که وقتی می‌خواهد گذشتتو رو فراموش کنید بپذیرید که درون موقعیتی که بودید قبلا هراتفاقی که افتاده بهترین کاری که می تونستید اون موقع انجام بدید واز دستتون بربیاد رو انجام دادید و خوب نتیجه مثبتی هم شاید نگرفته باشید ولی مهم این هستش که به جای اینکه خودمو سرزنش کنم که اگر بر می گشتم به عقب این کار رو می‌کردم اگر من توی اون موقعیت قرار می گرفتم قطعاً از اولش جوره دیگه ای برخورد می‌کردم این همش به شما عذاب وجدان میده و این عذاب وجدان دادن ها باعث میشه که شما اعتماد به نفستون رو از دست بدید عزت نفستون  به هم بریزه حرمت تون بشکنه برای خودتون و تا موقعی که من خودم حرمت خودم رو حفظ نکنم نمی تونم توقع داشته باشم ازدیگران که این حرمت رو برای من نگهداره. پس میام به گذشته با چشمی نگاه می کنم که اگر هر کاری رو انجام دادم اون موقع بر اساس نوع تفکر اون زمانم بر اساس شرایط روحی اون موقع من بهترین کاری بود که می شد انجام داد سعی نکنید خودتون رو سرزنش نکنید که نه من اصلا کار اشتباهی کردم، شاید اگر دیگری جای من بود بهتر عمل می کرد.هیچ وقت این مدلی فکر نکنید یادتون باشه که ممکنه اگر دیگری هم در جایگاه شما قرار می گرفت همین عکس العمل رو نشون می‌داد .

فراموش کردن گذشته یعنی اینکه من اشتباهاتم رو بپذیرم ؛ بپذیرید توی زندگی گذشتتون یکسری اشتباه داشتید که این اشتباه‌ها شاید برای شما گرون تموم شد .ولی منجر به تجربه ای شد که باعث میشه شما دیگه هرگز هرگز هرگز اون اشتباه رو تکرار نکنید.

 

فراموش کردن خاطرات تلخ گذشته

 

 

 فراموش کردن گذشته یعنی اینکه من در مکالماتم  به یک تعادل روحی و روانی و کلامی برسم .

وقتی که میخواید گذشتتون رو فراموش کنید تا جایی که میشه توی مکالماتی که با دوستانتون آشنا ، خواهر ، برادر یا هر کسی دیگه ای که هست دارید مکالمه رو انجام می‌دید خواهشا سعی نکنید دوباره به اون گذشته برگردید و از خاطرات تلختون بگید .

بیان کردن خاطرات تلخ گذشته باعث می‌شه شما همچنان در گذشته در جا بزنید و خب این درجا زدن باعث میشه شما هیچ وقت از اون گذشته رها نشید و این نخی که بین حال و گذشته شما هست همچنان باقی بمونه .

  •  فراموش کردن گذشته یعنی اینکه من به ذات زمان ایمان داشته باشم 

ایمان داشته باشید زمان در گذره ، زمان باعث میشه شما یکسری مسائل براتون کمرنگ تر بشه . خیلی وقت ها شاید خود من به شخصه اگر درگیر یک مسئله میشم ، خودم به خودم آرام بخش میدم آرام بخش های روحی و روانی . خودم با خودم صحبت می‌کنم که آیا ده روز دیگه هم تو همین قدر ناراحت هستی ...؟

آیا یک ماه دیگه هم اینقدر ناراحت هستی ...؟

و وقتی به این موضوع از بیرون نگاه می‌کنم می‌بینم واقعیت این طور نیست من در واقع وقتی که یک ماه دیگه ، دو ماه دیگه ، سه ماه دیگه از این پروسه بگذره اصلا اون مسئله ای که الان توش هستم وخیلی بزرگ میبینم رو دیگه بزرگ نمی بینم .

سعی کنید از این چند تا راهکار فعلا برای فراموش کردن گذشتتون استفاده کنید . حضرت علی(علیه السلام) می فرماید : وای به روز کسانی که امروز خود را به خاطر دیروز رفته و فردای نیامده از دست دادن ، تو حال زندگی کنید همین الانتون رو دریابید.

 

شاد و پیروز باشید .  

نمایش بیشتر
میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه رایگان روی دکمه بالا کلیک کنید!

ثبت نظر و یا سوال

1399/1/23 08:06  مدت زمان عضویت:1631 روز
0
سلام خانم نصری من زن 52ساله هستم وازاولازدواجم که الان32 سال ازان میگذره همسرم خیلی بی میل بود ببرنامههای زناشویی تاحال که روزبروزپررنگترشدواصلا باهم نیستیم وروابطمان مثل خواهروبرادربلکه کم رنگتر حالا باتوجه بسنم ایاراهکاری هست مچکر ازراهنمایی شما
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1399/1/23 17:34  مدت زمان عضویت:2155 روز
0
دوست عزیز متاسفانه توضیحات خیلی کمی درباره مساله خودتون مطرح کردین و بخاطر همین ما هم نمیتونیم نظر دقیقی به شما ارائه بدیم
اما چیزی که مشخصه اینه که شما 32 سال این موضوع رو تحمل کردین و پذیرفتین در صورتی که باید درباره ی این مساله و راه حل های ممکن برای حل اون همون 32 سال پیش صحبت می کردید تا متوجه می شدید اگر به هر دلیلی این مسائل قرار نیست حل شود تصمیم جدی تری درباره ی ادامه زندگی مشترک با همسرتون می گرفتین!
احتمالا حرف های زیادی هست که باید شما بگید و در مقابل هم حرف ها و صحبت های زیادی رو بشنوید
به همین خاطر به شما پیشنهاد می کنم در صورت امکان به همراه همسرتون به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتونید با بررسی جنبه های مختلف این موضوع درباره ی مدیریت اون به نتیجه بهتری برسید.
شاد باشید
1398/2/21 03:03  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خانم نصری من گذشتم انقدبدبوده که خوباشو یادم نمیاد والان چندوقتی هست متوجه شدم خیانت بدی بهم شده ازطرف خواهرم وشوهرم که ازشوهرم جداشدم و خواهرمم احساس پشیمونی کردن و دارم تلاش میکنم ببخشمش اما با این موضوع هنوز کامل کنارنیومدم وخیلی وقتی یادم میاد بهم میریزم به نظرتون چطور میشه فراموش کنم
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/2/23 18:08  مدت زمان عضویت:2155 روز
0
شکست عاطفی تنش ها و فشارهای روحی زیادی به شخص وارد می کنه که ممکنه حتی تا سال ها طول بکشه همه چی بستگی به خودِ شما داره! قبول دارم و می فهمم شرایط خیلی سختی دارید حتی میشه گفت به بدترین شکل ممکن به شما خیانت شده علاوه بر شوهرتون، از طرف خواهرتون هم خیانت دیدید و که باعث از بین رفتن زندگی مشترکی که شاید سال ها برای اون تلاش کردید، شده! مدام دارید بخاطر این موضوع خودتون رو سرزنش میکنید .قطعا احساس شکست رو بعد از جدایی بیشتر احساس کردین اما باید این دوره ی سخت رو تحمل کنید و پشت سر بگذارید تا سریع تر از این مرحله عبور کنید و بتونید به زندگی عادیتون برگردید. در رابطه با خواهرتون در هر صورت شما نمیتونید نسبت خانوادگی که باهاش دارید رو از بین ببرید ولی در رابطه با بخشیدن یا نبخشیدن همه چی به خود شما بر میگرده که آیا واقعا می تونید اینکارو بکنید یا خیر؟ ولی پیشنهاد می کنم در صورتی که تونستید کنار بیایید و ببخشید به ایشون به عنوان کسی که باعث نابودی زندگی مشترک خواهرش شده در بقیه مسائل خصوصی زندگیتون خیلی راحت اعتماد نکنید و اصول ارتباط رو باهاشون بر پایه ی احتیاط بنا کنید و پیش ببرید.شما باید بخودتون کمک کنید ، اولین کاری که باید انجام بدید اینه که همه ی خاطرات بدی که از همسرتون دارین که باعث دلخوری ، رنجش، غصه خوردن وناراحتی شما شده بنویسید حتی کوچکترین چیزهای بدی که توی ذهنتون مونده، هر چقد شد بنویسید بعد می بینید که چقد وجود این شخص باعث تخریب و آزار شما شده است حتی ممکنه به خودتون بگید چطور متوجه آن نشده بودم؟! همه ی این ها رو بررسی کنید و در مقابل هر کدوم از خاطرات بدی که نوشتین از جمله هایی مثل : چه قدر رفتارش زننده بود، چه حس بدی به من داد، چه قدر بی توجه بود، چه قدر مرا بی ارزش کرد،
دیگر اجازه نمی دهم این رفتار با من بشود و یا جمله هایی که به ذهن خودتون میرسه بنویسید .
جمله هایی که در رابطه با خاطرات بدی که نوشتین مرور کنید، به احتمال زیاد می بینید خیلی جاها شخصیت شما را خرد کرده یا رفتاری داشته که شما مستحق اش نبوده اید و شما سکوت کرده اید.
آدم های خودخواه و خود شیفته همیشه به دیگران صدمه میزنند و کاری میکنن که شما همیشه احساس کنید چیزی کم دارید.با بخشیدن خودتون و درسهایی که از این شکست گرفتین ، هرچه زودتر به فکر برگردوندن اعتماد بنفس از دست رفتتون باشید .مسلما یک روزه نمی تونید این شکست رو پشت سر بزارید ولی یادتون باشه شما مقصر و مسئول اشتباهات دیگران نیستید و چیزی از ارزش های شما کم نشده.باید تلاش کنید از این جدایی سربلند بیرون بیایید چون زندگی شما ادامه داره ، این اتفاقات تلخ رو بعنوان تجربه برای ادامه ی روند زندگی و رشد خودتون استفاده کنید تا از این جدایی سربلند بیرون بیایید .حتما از یک مشاور متخصص کمک بگیرید تا با آسیب های کمتری متوجه شما باشه و راحت تر این مسیر رو طی کنید.موفق باشید
موفق باشید
1397/10/10 17:12  مدت زمان عضویت:1938 روز
0
سلام خانوم نصری خواهش میکنم راهنماییم کنید نمیدونم چجوری در تماس باشم باهاتون میخوام کمکم کنید من خیلی اذیت میشم بیش از حد پسر ناتنیم خیلی ازارم میده من شوهرمو دوس دارم من ازدواج دوبارمه نمیخوام طلاق بگیرم ازش ولی چاره ندارم انگار من یه لحظه نمیتونم به شوهرم فکر نکنم خیلی دوسش دارم اما شک میکنم گاهی احساس میکنم نکنه دوسم نداره همه فکرش پسرشه احساس میکنم منو برا نوکری پسرش گرفته تا به خورد خوراک پسرش برسم تا اون راحت باشه سختی نکشه چون ناراحت هم که میشم فقط میگه نمیتونی تحمل کنی برو بنظرتون چیکار کنم اگه منو میخواست بهم اهمیت میداد درک میکردم فکر میکرد که این زنمه شریک زندگیمه قراره یه عمر کنارش بمونم چرا دلشو بشکنم چرا چیزی بگم که ناراحتش کنه من به امید شوهرم اینجام بخاطر اون دارم زندگی میکنم بخودم میرسم اگه کاریم برا پسرش انجام میدم بخاطر شوهرمه وگرنه من اگه قرار بود زندگی قبلی رو ادامه بدم تحمل کنم میموندم پسر خودمو بزرگ میکردم که اخرشم برگرده تو روم وایسته که چی کردم براش خواهش میکنم بهم پیام بدین کمکم کنید میخوام شوهرم درکم کنه منو ببینه بدونه چقد دوسش دارم بدونه پسرش خیلی اذیت ناراحت میکنه
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/10/11 00:16  مدت زمان عضویت:2331 روز
0
سلام دوست عزیز
موضوعی که مطرح کردید را نمیتوان با یک جمله پاسخ دارد.
برای آگاهی بیشتری از خودتان پیشنهاد میکنیم دوره زنان باهوش را شرکت کنید.
چنانچه علاقمند به تهیه این دوره بودید میتوانید با شماره تماس 02188915004 ارتباط برقرار کنید.
پیروز باشید
1397/8/14 09:41  مدت زمان عضویت:2088 روز
0
سلام.وقت بخیر.چطور باید با مشاورهاتون ارتباط برقرار کرد.سپاس
پاسخ ها
- مشاور سایت
1397/8/14 12:01  مدت زمان عضویت:2331 روز
2
سلام دوست عزیز میتوانید در این قسمت سوال خود را مطرح کنید پاسخ داده میشود .
1396/9/17 10:39  مدت زمان عضویت:2338 روز
1
من این روزاخیلی ب شوهرم حساس وبدبین شده ام لطفاراهنماییم کنیدباتشکر
برنامه های مرتبط