هشدار: فقط کسانی روی لینک زیر کلیک کنند که می خواهند زندگی شان را تغییر دهند!
زن زندگی از نظر مردان چه ویژگی هایی دارد؟ زن زندگی باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ اساسا از نظر آقایان چه زنی مناسب ازدواج است؟ مردها چه ملاک هایی برای انتخاب همسر دارند؟ از نظر آقایان ویژگی های یک همسر و خانم خوب چیست؟ پیشنهاد می کنم حتما این ویدئو را ببینید.
زمانی که قراره ازدواج می گذاریم و زمانی را مشخص می کنیم که مراسم خواستگاری رو انجام بدیم یه هفته یا ده روز قبل از اینکه مراسم خواستگاری اتفاق بیفته مرد طوری برخورد میکنه انگار از کرده خودش پشیمانه و من احساس می کنم که نمی خواد ازدواج کنه و انگار مجبوره!
در نظر داشته باشید که آقایون به ازدواج کاملا جدی نگاه می کنند!! به چه معنی؟ آقایون وقتی که تصمیم به ازدواج می گیرند تمام جوانب یک زن زندگی رو می سنجند. با خودشون فکر می کنند که:
اگر من با خانم ازدواج کنم آیا واقعاً خوشبخت میشم یا نه؟
مسئولیت هایی که اضافه میشه چی میشه ؟
آیا مادر خوبی برای بچه هام میشه یا نه؟
عروس خوبی برای پدر مادرم میشه؟
از پس مسئولیتش بر میام ؟
استقلالم چی میشه !؟
آزادیم چی میشه و...؟
بعضی از مردها همیشه از خودشان می پرسند:
واقعا الان این همه آسایشی رو که در دوران مجردی دارم، اگر از دست بدم، آیا بها و ارزشی که دارم بابتش میدم ارزششو داره ؟
اگر من دارم با این فرد ازدواج می کنم، آیا ارزش این رو داره که من تمام این استقلال، آزادی و تمام این حس رهایی که دارم رو از دست بدم. ببینید خانوم ها مطمئن باشید آقایون به همه ی جوانب فکر می کنند. ما خانم ها همه معمولا به شور و اشتیاق و هیجان مراسم و اینکه چه شکلی میخوام بشم، چه عروس زیبایی بشم و به نوعی اون شمع انجمن شدن ها برامون مهمه و خیلی شروع اشتیاق و جذابیت میاره .
می گم ما خانم ها به این توجه نداریم که آینده من با این فرد آینده خوبی هست یا نه؛ چرا اکثر ما خانم ها هم به این موضوع فکر می کنیم اما شاید نه به اندازه آقایون. البته باید گفت همه ی ما به این موضوع فکر می کنیم اما موضوع این هستش که ما مسائل عاطفی و احساسی مون خیلی بیشتر از منطق مون بر ما حاکم هست به همین خاطر قدرت تجزیه و تحلیل منطقی مون شاید خیلی وقت ها یه پله پایین تر از احساسات و عواطفمون عمل کنه.
آقایون غاری رو دارند به نام غار تنهایی و زمانی که می خوان روی یک مسئله ی جدیدی کاملاً متمرکز بشن و در موردش فکر کنن و اون رو تجزیه و تحلیل کنند وارد این غار می شن و در ورودی این غار را هم می بندند که کسی مزاحمشون نشه تا بتونند کاملا جدی همه چیز رو تجزیه و تحلیل کنند.
خوب معمولا این جور وقت ها زمانی هستش که ما خانم ها چون دل کوچولو و کم طاقت هستیم، طاقت نمیاریم که این حال و هوای مرد رو ببینیم و احساس می کنیم که همش از سر پشیمونی و تردیدی هست که داره و معمولاً هم خطاهای رفتاری و ارتباطی مون رو در این جور مواقع و در این پروسه زمانی بروز می دیم. ببینید وقتی که مرد میره تو غار تنهایش خیلی با شما صحبت نمیکنه!
تمرکزمرد روی مسئولیت هایی هست که قرار بر عهده بگیره، تمام فکر و ذکرش همه چیز میشه اون تصمیمی که داره میگیره. از اون طرف شما احساس می کنید که دیگه به من توجهی نداره و اصلا پشیمان شده از انتخابش!! در نتیجه میرید و باهاش صحبت می کنید؛ شروع می کنید به حرف زدن یا این مرد که چیه پشیمون شدی؟! ناراحتی ؟! کسی اجبارت نکرده!! مگه من زورت کردم؟! چطور این مدت که با من آشنا بودی یادت نبود به این مسائل فکر کنی؟! چطور توی این مدتی که با من بودی نخواستی کاملا اون آشناییت رو پیدا کنی و به یک تصمیم جدی برسی..؟؟
خانم ها این بدترین نوع رفتاریه که ما می تونیم در این پروسه نشون بدیم .
من میگم از سیاست های رفتاری استفاده کنید، اما چطوری؟ در ادامه می گم چطور زن زندگی باشید.
اگر توی این پروسه گیر کردید به جای این که برگردید و مرد رو بیشتر و بیشتر درون غار تنهاییش فرو کنید، به این مسئله به نوع دیگه نگاه کنید و حرف بزنید به جایی اینکه از دیالوگ های منفی بالا استفاده کنید، با دیالوگ جذاب زنانه مسئله را حل کنید.
چطور؟!؟
میرم به مردی که در کنارم هست میگم توی این پروسه که توام حسی که من دارم رو داری؟ تو هم مثل من هستی؟ تو فکر می کنی که باید بیشتر از اینها به این مسئله فکر کنی؟ توهم مثل من دل نگرانی؟
زن زندگی، همدل و همراهه! زخم زبون نمیزنه، و حتی زبان همسرش رو به خوبی می فهمه! شما دارید با زبان بی زبانی به مردتون میگید که من تو رو می فهمم، من شرایطتو درک میکنم من حال و هواتو میفهمم چون من هم مثل تو هستم. حس همدلی بهش میدید و اکثر مواقع وقتی شما اینطور برخورد می کنید قطعا همسر شما هم رفتارش تغییر میکنه. مرد شما چون از درونش به اون احساس خوب، که یکی من رو می فهمه و اون یکی کسی نیست جز مخاطب اصلی من، شخصی که انتخابش کردم، حس آرامش بهش دست میده و معمولا هم به شما میگه نه اصلا! یکم ذهنم درگیر بود!
و به شما میگه که نه تصمیم مون درسته کاری که باید بشه بالاخره میشه دیگه چه الان انجام بدیم چه یک ماه دیگه، چه یک سال دیگه. یعنی اون موقع خودش از موضع قدرت میاد و به شما احساس آرامش میده، خودش میره توی جایگاه حمایت از شما.
خواهش میکنم یکسری جاها سعی کنید خودتون رو کنترل کنید. داشتن سیاست زنانه کار سختی نیست ولی چون از بچگی به ما یاد ندادن چون ما تمرین نکردیم خب یکم سخته این جملات رو از توی آستین در بیارم و بیان کنم! تا جایی که بشه من همه تلاشم رو میکنم از طریق این رسانه؛ از طریق وب سایت ویدیو های کوتاه آموزشی رو براتون بذارم، خوب البته بر اساس پرسش ها و سوال هایی که مطرح می شه روی وب سایت، ترجیح میدم توی سوال ها به سوال هایی جواب بدم که بیشتر اشتراک داشتن یعنی بیشترین حجم پرسش کننده رو داشتن.
و خب به این سوال ها از طریق ویدیو جواب میدم که امیدوارم کاربردی باشه اگر جواب سوالی که دارم میدم به یکی از دوستان شما هم میتونه کمک کنه حتما ازش دعوت کنید که این وب سایت که وب سایت مخصوص تمامی خانم ها مخصوص جنس خودم هست و با دل وجون برای جنس خودم تلاش میکنم تا اطلاعاتی که در راه آرامش و خوشبختیش باشه رو بهش بدم. ازش دعوت کنید که بیاد خوشحال میشم قدم به قدم در جهت رشد زنانه کشورم گام بردارم. امیدوارم با ما همراه و همگام باشید که بتونیم این رسالتی که داریم سایت آموزشی خودمون رو به نحو احسن انجام بدیم. ممنونم که این ویدیو رو تماشا کردید .
طبیعتا بخاطر ارزش هایی که در جامعه وجود دارد تدوین چنین دوره ای به صورت تخصصی امکان پذیر نیست ولی شما می توانید برای ایجاد یک رابطه بهتر و رضایت زناشویی بیشتر در زندگی مشترک خودتان از دوره ی جامع زنان باهوش استفاده کنید
جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به لینک زیر مراجعه کنید
https://www.parisanasri.com/product/8-art-raz-pack
یا از طریق دایرکت اینستاگرام با ادمین ها ارتباط برقرار کنید تا شما را راهنمایی کنن.
موفق باشید
موفق باشید
با توجه به ارزیابی نهایی و تشخیص درمانگر شما می توانید متوجه شوید که طرف مقابل شما چقد با اختلالات نامبرده شده درگیره و آیا روش های درمانی می تواند به فرد کمک کند یا خیر!
موفق باشید
مسلما با بررسی همه جانبه و با کمک یک مشاور می توانید بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.
در همین رابطه دوره ی آموزشی غیرحضوری نامزدی هدفمند به شما پیشنهاد می شود که می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ی 02188915004 تماس بگیرید یا به لینک زیر
https://www.parisanasri.com/product/7-razoramz-packمراجعه نمایید
شاد باشید
من دختری 32 ساله هستم دو سال هست که با آقایی دو سال کوچکتر از خودم رابطه دوستی دارم.من و این اقا بسیار از نظر خصوصیات اخلاقی به هم شبیه هستیم.ایشون از هر حیث عالی هستن واقعا در این مدتی که من باهاشون اشنا شدم اگه بگم بهترین فردی بوده که تا حالا دیدم شاید اغراق نباشه.من و ایشون به هم بسیار علاقه مندیم اما ایشون هیچ صحبتی از ازدواج نمیکنه همیشه میگه از ازدواج میترسم .ایشون خانواده بسیار سطح بالایی دارن بسیار متمول هستند.خودشون مدیر عامل دو شرکت هستن .من لیسانس زبان عربی هستم و تدریس میکنم و وضع مالی خانوادگی بنده هم انچنان تعریفی نداره .ایشون بسیار به من اعتماد بنفس میدن منو تشویق میکنن به ادامه تحصیل هرگز نشده تا به حال به من سرکوفت بزنن،ادم بسیار بزرگمنشی هستن بسیار مهربان و با ادب هستن،رفتارشونو با خانواده و همکارانشون هم عالیه خلاصه من نکته منفی در ایشون نمیبینم .به دلیل اختلاف فرهنگی و طبقاتی که خانواده من و خانواده این اقا دارن من چندین بار از ادامه رابطه با این اقا منصرف شدم .اما ایشون اصرار داره رابطه مونو ادامه بدیم با این جملات که تو تنها کسی یا چیزی هستی که من باهاش خوشحالم .یه نکته ای که بسیار منو گیج کرده اینه چرا این اقا پسر در طول این دو سال کوچکترین هدیه ای برای من تهیه نکرده خودش میگه وقت نمیکنم میدونم که راست میگه اما دلایل روانیه پشت قضیه رو سر در نمیارم.سوال دومم اینه که آیا رابطه رو ادامه بدم یا نه؟ بسیار ممنون میشم پاسخ رو به ایمیلم بفرستید.
با توجه به اینکه الان شما در شرایط سنی قراردارید که طبیعیه بخوایید به فکر ازدواج باشید و با توجه به ملاک هایی که دارید بتونید بهترین گزینه ی مناسب رو انتخاب کنید باید به بعضی از نکات توجه کنید .اختلاف طبقاتی بخصوص از نظر اقتصادی و مالی ممکنه در ابتدای رسمی شدن یک رابطه خیلی به چشم نیاید و خودش رو نشان ندهد اما واقعیتیه که نمیشه آن را انکار کرد .بخصوص زمانی که وضعیت مالی دختر ضعیف تر و پایین تر از وضعیت مالی پسر باشد،هرچند در مواردی استثناء هم داریم اما نمیتوان نیش و کنایه هایی که ممکنه بعد از ازدواج برای دختر خانم ها وجود داشته باشه رو نادیده گرفت.همین موضوع که در ابتدا به صرف هیجاناتی که وجود داره ممکنه به ظاهر خیلی ساده باشه بعد از مدتی می تواند منشاء خیلی از اختلافات حل نشدنی در زندگی زناشویی افراد شود.وقتی کسی می گوید قصد ندارد ازدواج کند یا می گوید از ازدواج می ترسم دو حالت دارد یا واقعا هدفش رشد و پیشرفت است و آمادگی ازدواج را در خودش نمی بیند و حداقل فعلا مطمعن است که تصمیم ندارد ازدواج کند یا اینکه نمیخواهد با شما ازدواج کند و در واقع از ازدواج با شما می ترسد و نگران است و در ناخودآگاه خودش شما را برای ازدواج نمی پذیرد.هر چند معمولا روانشناسان توصیه میکنند با افرادی که از نظر اجتماعی و اقتصادی با شما هم سطح هستند ارتباط برقرار کنید و ازدواج کنید ولی شیوه ی تفکر و نگرش افراد و پذیرش آن ها در مورد تفاوت ها ،در داشتن یک زندگی مشترک برای دو نفر که اختلاف فرهنگی زیادی با هم دارند هم بی تاثیر نیست .گاها ما زوج هایی را می بینیم که از فرهنگ ها و حتی ملیت های متفاوتی هستند که اتفاقا زندگی خیلی خوبی دارند و کنار هم حالشان خوب است.اگر خودِ شما هم تا حالا هدیه ای برای ایشون تهیه نکردین پس نباید توقع داشته باشید یا از این رفتار ایشان ناراحت شوید ولی توجیح ایشان که می گوید وقت ندارم هم اصلا قابل قبول نیست همانطوری که میتونن برای خودشون خرید کنند و وقت بزارن و یا به کارهای دیگه رسیدگی کنند ،می توانند حداقل برای مناسبت ها هدیه ای هر چند کوچک هم برای شما تهیه کنند.(نگفته اید در زمینه های دیگر رفتارشون چطوره؟آیا اگر مشکلی برای شما پیش بیاید از شما حمایت میکنند؟بیرون رفتن؟ وقت گذاشتن؟و ...)بهتر است خیلی راحت و واضح در این رابطه باهاشون صحبت کنید سعی کنید در یک موقعیت مناسب نظر و دیدگاه واقعی ایشون رو در رابطه با ازدواج با خودتان متوجه بشید و بفهمید و اگر دلیل قانع کننده ای برای ترسشون نداشتند بهتره خودتون رو از این رابطه بیرون بکشید و ارتباطتون رو با این شخص تمام کنید تا آسیب های روانی و احساسی کمتری متوجه شما باشد و به این رابطه با عنوان یک تجربه برای آینده و تصمیم گیری های بهتر در موارد مشابه نگاه کنید.میتوانید در این مدت یک مشاور کنار خودتان داشته باشید تا راحت تر از این مرحله عبور کنید.
موفق باشید
دختری 30 ساله دانشجوی سال چهار پزشکی عمومی هستم.قبل از پزشکی مهندسی عمران گرفتم که به واسطه اون الان شاغل مهندس ناظر ساختمانم.از دوم دبیرستان به پسر پسر عموی مادرم که پسردایی خود صداش میکنم علاقمند شدم خودم ای علاقه رامطرح کردم.پسر داییم علاقه مرا جدی نگرفت.من دبیرستان نمونه دولتی خوابگاهی در شهر مجاور بودم تنها.در اوج بلوغ و پیشرفت افت شدیدتحصیلی کردم.خوابگاه هم واسه عاشقی و تنهایی عالی بود.پسر داییم بعد سه سال زماتی که من پیش دانشگاهی تمام کردم تو سربازیش بمن علاقه پیدا کرد.ترم دوم مهندسی عمران خواستگاری رسمی اومدن که با مخالفت شدید خانواده مواجه شدیم در حد جنگ و دعوا فیزیکی و قوم قبیله ای مثلا به دلیل فقیر بودن،مدرک تحصیلی نداشتن.من و پسر داییم مجبور شدیم ارتباط رو پنهانی ادامه بدیم تا کم کاستی ها برطرف بشه و دوباره اقدام کنیم. با اینکه سال های طولانی من شهرهای دور درس میخواندم ویا تو محل کار تموم مخاطبین من مردبودن منو قبول داشت.موضوعات زیادی از نادانی و کم تجربگی پیش میآوردم که باعث کدورت چند روزه میشد ته ماجرا باقسم قران آروم میشد مثلا چندین ساعت در روز با اساتید مرد تنها تو کلاس به بحث مینشستم.هم اکنون با اینکه اختلافات بینمون مثلا تحصیلاتی رو برطرف کردیم و ایشون هم دانشجوی سال چهار طب سنتی هست طی 5ماه گذشته اتفاقاتی افتاد که ایشون پاکی و وفاداری متو قبول نداره و ایمان داره من با نامحرم هایی ارتباط نامشروع داشتم.دارم دیونه میشم بعد از 15سال وفاداری و چشم انتظاری .حتی ما پیش دکتر زنان زایمان رفتیم و سلامت پرده بکارت رو تایید کرد.چندین بار گفت نباید تنها با سوهر خواهرم تنها تو یه خوته باشم درست نیست.من میکفتم حق نداری بعد 15سال ایجور صحبت کنی.من قبول دارم بی فهمی و نادانی کردم حاهایی که درست نبود رفتم .یه سری رفت آمدها درست نبود ولی اینا چه قضاوتهای کثیفیه؟آبروی مومن از مسجد بالاتره.
فروغ