ارتباط ذهن موفق و خوشبختی
در این ویدئوی جالب خواهید دید که چگونه همه کائنات با تمام وجود در خدمت شماست تا شما را به هدفتان برساند، به شرطی که شما فقط بخواهید و هدف داشته باشید. کائنات در خدمت شماست! موفقيت فقط براي ذهن موفق است! همه چيز در دنيا مهياست، فقط کافيست بخواهيد! بي قيد و شرط به خدا اعتماد کنيد! خوشبختی و موفقیت قطعا با افکار منفی حاصل نمی شود. با این که این را هم می دانیم اما ذهن موفق و افکار مثبت را از خودمان دور کردیم. درست برخلاف جهت موفقیت حرکت می کنیم؟ چرا؟
دقیقا چه چیزی می خواهید؟
ذهن ما باید یک ذهن موفق باشد و ما باید بدانیم از این جهان هستی چه چیزی را می خواهیم و دنبال کدام هدف باید حرکت کنیم.خیلی از ما انسان ها به دنبال خوشبختی می گردیم اما در ذهن خود مفهومی از خوشبختی نداریم.خیلی از ما انسان ها در تمام عمر خود به دنبال یک ثروت بزرگ هستیم اما هیچ استراتژی و برنامه ی مشخصی نداریم!
وقتی شما به جهان هستی می گویید که می خواهید ثروتمند باشید او هیچگاه این حرف شما را نمی فهمد! بگذارید یک مثال ساده برای شما بزنم ،فرض کنید شما امروز به یک رستوران می روید و به گارسون می گویید که غذا می خواهید، اما وقتی گارسون از شما نوع غذا را می پرسد، شما فقط می گویید من غذا می خواهم!! وقتی بیشتر اصرار کنید گارسون بعد از چند لحظه انواع غذاها را می اورد و شما در نهایت برای این غذاها باید هزینه سنگینی را پرداخت کنید!
اینکه شما فقط بگویید که می خواهم ثروتمند شوم این اصلا کافی نیست. شما باید دقیقا مشخص کنید که چه مقدار پول می خواهید و قرار هست در چه مدت زمانی به آن دست یابید تا در زندگی خود احساس شادی کنید. مثلا به خودتان بگویید که من می خواهم تا آخر سال 1400 به این مقدار از پول دست یابم. برای اینکه شما به این مقدار دست یابید باید از کدام مسیرها و اصول ها پیروی کنید؟!! اینجاست که یک ذهن موفق به کمک شما می آید و استراتژی های درست کسب درآمد موفق را در اختیار شما قرار می دهد.
ذهن موفق و راه های رسیدن به ذهن مثبت و موفق
این مطلب برای افرادی مناسبه که متوجه شدن افکار کنترل نشدشون مزاحم کارآیی، تمرکز و آرامششون شده!
همه ی ما گاهی اوقات گرفتار افکار منفی می شیم؛ولی باید بدونید اگه سلامتیتون براتون مهمه نباید از تاثیرات مخرب افکار منفی روی سلامت روانتون غاقل بشید.
در طول روز ما با مسائل مختلفی سر و کله میزنیم و به همین خاطر مکالمه درونی با خودمون داریم به اسم افکار که همیشه همراه ماست.خرید، فراموش کردن یه تاریخ تولد، اضطراب در مورد مسائل روز(سیاسی ، اقتصادی،محیط اطراف و...)مدام ذهن مارو درگیر میکنه.
راه رو برای ذهن موفق باز کنید
بعضی از این افکار روزانه، تصادفی و بی فایده هستن. مثال: دستم میخاره، فکرکنم بارون بیاد، کلیدامو کجا گذاشتم و ...از طرف دیگه بعضی از افکار ما سرزده و منفی هستن مثل چه آدم مزخرفی، توی فلان کار خرابکاری کردم، احساس گناه می کنم که چرا اون حرفو به مادرم زدمو ... همه ی این افکار چه مثبت چه منفی باعث بهم ریختگی ذهن ما میشن.
دقیقا مثل وقتی که کلی وسیله ی اضافی توی خونتون دارید و خیلیاش هم اضافیه اما راحت نمی تونید اونا رو بیرون بندازید. متاسفانه پاک کردن ذهن هم مثل حذف وسایل خونه راحت نیست شما نمی تونید فکری رو بیرون بندازید و انتظار داشته باشید برای همیشه پاک شده باشه!
سوال اینجاست که چرا اصلا فکرهای منفی تو سرمون میاد؟
اگه از بعد روانشناسی بخوایین به این موضوع نگاه کنین متوجه میشین ذهن ما بیشتر سمت چیزای منفی میره . برای مثال شما وقتی دارین روزنامه می خونین اولین قسمتی که میرید چک می کنیدکجاست؟ صفحه ی حوادث! مادری که دخترش را کشت، شوهری که خیانت کرده، مردی که با چاقوی صورتی زنش رو تیکه تیکه کرد و ... . دلیلش هم اینه که ما داریم نا خودآگاه سعی میکنیم از خودمون در مقابل چنین حوادثی محافظت کنیم.
مکالمه ی همیشگی و درونی حواستون رو از اونچه که هست و اطرافتون داره اتفاق میوفته پرت می کنه و باعث میشه تجربه های ارزشمندی رو از دست بدید. ما فکر می کنیم باید خیلی جدی بشینیم و به دلایل ناراحتیمون فکر کنیم تا بیشتر بتونیم دلایل نارضایتیمون رو گیر بیاریم در صورتی که هرچی بیشتر و عمیق تر فکر کنیم ، بیشتر احساس بی قراری و اضطراب سراغمون میاد، چون یا داریم به آینده فکر می کنیم یا توی گذشته دنبال جوابیم ؛ غافل از اینکه زمان حال رو هم داریم از دست می دیم.
افکار منفی از کجا پیداشون میشه؟
1-استرس های روزانه
2-تناقض انتخاب
3 –وسایل خیلی زیاد
4-سوگیری منفی
استرس های روزانه:
استرسی که بخاطر حجم زیاد اخبار و اطلاعات ، در هم ریختگی های محل کار و محل زندگی ، و انتخاب های بی پایانی که تو هر کدوم از این موارد وجود داره دلیل اصلی کلافگی همه ی مردمه!
که ممکنه منجر به اضطراب مزمن، افسردگی یا حمله های پانیک اتک یا حمله های استرسی بشه!
این استرس ها زمانی که در کنار بقیه ی نگرانی های معمولی زندگیتون قرار بگیره باعث میشه شما درگیر مشکلاتی مثل سردرد، درد قفسه ی سینه، اختلال در خواب، اختلالات گوارشی، و سوءهاضمه بشه.
شغل های رقابتی و قرار گرفتن توی موقعیت های غیر عادی مثل محیط های جنگی یا فضاهای بیمارستانی، باعث هراس میشه و برای بعضی از افراد ممکنه اینقد زیاد باشه که باعث ایجاد خلل در روند عادی زندگی و کارش بشه.
2-آزادی انتخاب:
آزادی انتخاب معقوله ای که توی جوامع آزاد دیده میشه و میتونه از نظر سلامت روانی اثر منفی داشته باشه (البته ما بیشتر بخاطر محدودیت انخاب استرس میگیریم! وقتی ما گزینه های بیش از حد داریم ممکنه باعث اضطراب ، سردرگمی، فلج ذهنی، و نارضایتی بیش تر بشه. البته انتخاب های بیشتر ممکنه نتایج بهتر و بی اشکال تری ارائه کنه ولی باعث خوشحالی بیش ترتون نمیشه! شما یک خرید ساده رو در نظر بگیرید مثلا می خوایید لبنیات بخرید از هر کلایی کشک، ماست، کره ، دوغ و ...10 مدل از 10 تا برند مختلف هست که کلی وقتتون رو میگیره یا مثلا خرید لباس ...این خریدا قبلا خیلی راحت انجام میشد.وقتی تعداد زیاد باشه زمانی که برای انتخاب و تصمیم گیری میزاریم خیلی بیشتر میشه و درواقع کلی وقتمون گرفته میشه.
استیو جابز، مارک زاکر برگ، باراک اوباما، همه ی این ها افرادی هستن که بخاطر اینکه احساس کلافگی توی انتخاب پوششون نداشته باشند گزینه های ممکن برای انتخاب رو محدود کردن، به عنوان مثال:باراک اوبا ما اکثرا کت و شلوار سورمه ای و طوسی!
3- وسایل خیلی زیاد
همه ی ما توی خونه هامون وسایلی داریم که ازشون استفاده نمی کنیم یا لباس هایی داریم که نمی پوشیمشون، کتاب هایی که نمی خونیمشون، و وسایل زیاد دیگه ای که ازشون استفاده نمی کنیم. حالا ی مثال ساده بزنم که برای هممون قابل لمس باشه! میز کارمون! وقتی بهم ریختس چقد کلافه می شیم؟ یا توی گوشیامون کلی عکس داریم که هیچوقت قرار نیست ازشون استفاده کنیم و فقط حافظه ی گوشیمونو پر کردن!
همه ی این ها باعث میشه ما فضاهایی که داریم رو با چیزایی پر کنیم که استفاده نمی کنیم، وقتمون رو سر موضوعات الکی ، بروزرسانی برنامه های بی استفاده، مقاله، ویدئو های انگیزشی زیاد که جدیدا هم خیلی زیاد شده. یعنی طرف توی تخت خوابه ها ولی داره ویدئوی انگیزشی میبینه مدام?
همه ی این ها باعث میشه ما گاهی ناخودآگاه خودمون رو با بقیه و شرایط بقیه مقایسه کنیم یجوری که انگار هرکی هرچی داره برای ما هم لازم و ضروریه! وضعیت یجوری میشه که ذهن ما مدام درگیر، اقتصاد، شغل، بچه، روابط، ظاهر شخصی، نظرات بقیه، سیاست، گذشته، آینده ی غیر قابل پیش بینی و ... باعث میشه از زمان حالمون لذت نبریم و استفاده نکنیم و مدام در حال رنج کشیدن باشیم.
4- سوگیری منفی
مغز ما جوری طراحی شده که چندتا اشتباه رو تکرار میکنه :
1-اغراق کردن در مورد تهدید ها(بزرگنمایی)
2-دست کم گرفتن فرصت ها
3-دست کم گرفتن امکانات برای مقابله با تهدید ها و به دست آوردن فرصت ها.
ما بخاطر تکامل پیدا کردنِ سوگیری منفی ذهنمون، تمایل داریم به عوامل محرک منفی بیش ترا ز عوامل محرک مثبت واکنش نشون بدیم.
عوامل منفی فعالیت عصبی بیشتری نسبت به عوامل مثبت با همون شدت به وجود میارن، چون سریع تر و آسون تر توجه رو جلب میکنن(تصادف یا ویراژ)
مغز ما برای تجربه های منفی مثل قلاب عمل میکنه ولی برای تجربه های مثبت مثل تفلون!
خب شاید الان سوالتون این باشه که سوگیری منفی چه ربطی به افکار ما داره؟
در واقع یعنی شما وابستگی زیادی به فکر و خیال و نگرانی و منفی دیدن شرایط دارید اونم بیشتر از اونچه که توی واقعیت وجود داره ! هر فکر منفی که وارد ذهنتون میشه واقعی بنظر میرسه و به همین دلیل خیلی راحت اونو به عنوان یک واقعیت قبول می کنید. ساماندهی ذهن هم مثل به وجود آوردن هر عادت دیگه ای احتیاج به تمرین، صبر، و تمایل به شروع و رشد تدریجی داره!
استراتژی های کنترل ذهن:
1- جداسازی توانایی خودتون از افکارتون
یکی از روش های جداسازی خودتون از افکارتون اینه که با خودتون صادق باشید!
اعتراف کنید که افکارتون چیزی غیر از فکر و خیال نیستن و واقعیت ندارن. خیلی چیزا هست که ما وقتی بهش فکر میکنیم با خودمون می گیم نمی تونم انجام بدم ولی وقتی که اقدام می کنی می بینی که اصلا هم سخت نبود و فقط چون توی موقعیتش قرار نگرفته بودیم فکردیم که انجام نمیشه1
2- فقط بگید نه!
وقتی می بینید دارید به مسائل نگران کننده فکر می کنید و دارید راجع به اون ها خیال پردازی می کنیدبلند بگید کافیه! بسه!
بیان کردن زبانی باعث بالا رفتن قدرتتون برای توقف افکارتون میشه!
من نمی دونم برای شما اتفاق افتاده یا نه ولی مثلا برای تمرین قرائت قرآن زمان مدرسه ما توی ذهنمون کلی با صوت میخوندیم ولی موقعه ای که باید توی کلاس میخوندیم انگار همش یادمون می رفت
بعضی وقتا اینطوری تجسم کنید که همه ی افکار منفی تون رو توی یه گودال عمیق دفن کردید و پاشید یه نفس عمیق بکشید.
3- حقه ی کش رو انجام بدید
یک کش بندازید دور مچ دستتون هر وقت دیددینش صبر کنید و به افکارتون توجه کنید اگه داشتید فکر منفی میکردید ، کش رو در بیارید و بندازید تو اون یکی دستتون یا اونو کمی بیرون بکشید و رهاش کنید ؛این کار جریان فکریتون رو متوقف می کنه1
4- عوامل محرک رو بشناسید
تفکر بیش از حد، منفی گرایی با تحریک یک فرد، موقعیت یا شرایط به وجود میان!
به نگرانی ها و اضطراب های معمولیتون توجه کنید؛ آیا چیز بخصوصی هست که این نگرانی ها رو در ذهنتون به وجود میاره؟
اگر اینطوره پس اون عوامل محرک رو یادداشت کنید تا هر وقت اتفاق افتادن در موردشون آگاهی داشته باشید.این آگاهی می تونه در جلوگیری از به وجود اومدن افکار منفی بهتون کمک کنه!
5- حواستون رو پرت کنید
یعنی کاری رو انجام بدید که ذهنتون رو مشغول نگه داره تا فضای خالی برای افکار منفی نداشته باشید. مثلا وقتی توی ترافیک گیر میوفتین بجای غر زدن ی فایل آموزشی گوش کنید. قطعا شاید نخوایین از همه ی این استراتژی ها برای کارآمدتر کردن ذهنتون استفاده کنید.ولی می تونید از بینشون انتخاب کنید، برای مقابله با افکارتون باید بپذیرید که افکار ما همیشه لزوما بازتابی از واقعیت ها نیستن!
هر کسی خودش میدونه کدوم یکی از این راهکار ها براش مفیده ولی اگه انجام دادید و نتیجه نگرفتید نا امید نشید ! چون هر رفتار جدیدی رو باید بصورت مرتب تمرین کنید تا زمانی برسه که اون رو بصورت خودکار انجام بدید.
موفق باشید خانم نصری