مشکل من درد و دلا و ناراحتی هایی بود که از خانواده ی همسرم داشتم و به همسرم گفتم
خیلی وقتا ایشون از من ناراحت تر بود می اومد و می گفت و همیشه ام با من موافق بود.
ولی متاسفانه تو چند بار دعوا همسرم زنگ زد و پدر و مادرش که آمدن تمام حرفای من و جلوی پدر و مادرش گفت.
الان ازش سرد شدم دیگه بهش اعتماد ندارم من حرف بدی نزده بودم ولی اون حق نداشت این کارو با من بکنه نه ی بار چند بار این کارو کرد.
دیگه سرد شدم ازش دلم خیلی شکسته. من همیشه راز دار اون بودم همیشه ابروش و جلوی خانوادم حفظ کردم ولی اون بر عکس بود.
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام عزیزم شما یکبار این کارو کردین و نتیجشو دیده بودین حالا به خاطر دلایل خودتون باز هم در رابطه با خانواده ی ایشون صحبت کردین خوب طبیعتا باید منتظر همچین برخوردی بوده باشین دیگه نمیشه بگین خوب ایندفعه فرق داره که حالا بگم شاید نگفت ولی خوب شما چند بار از یه اتفاق زخم خوردین امیدوارم اینبار تکرار نکنین ولی خوب مسئولیت حرفهاتونو باید به عهده بگیرین اگه میدونین به حق بوده اما اینو در نظر داشته باشین اگه ناحقی در برابر شما شده باشه یکم صبر کنین و مدیریت احساس و رفتار داشته باشین همسرتون خودش متوجه میشه و به جای اینکه طرف خانوادشو بگیره سمت شما بیاد البته این بستگی به این داره که چه طور با سیاست های رفتاری همسرتونو بتونبن سمت خودتون بیارین و اگه تا حالا پکیج های زنان باهوش و استفاده نکردین خیلی توی این روابط بهتون کمک میکنه