نام کاربر
سلام
بنده متولد سال ۱۳۶۹ هستم حدود ۷ سال هست که با آقایی در رابطه عاطفی هستم.
ایشون از بنده دو سال کوچیکتر هستن.در طی این سالها با هم رشد کردیم زمان های طولانی کات کردیم و باز برگشتیم...
رابطه ما بسیار از ابتدا به دلیل اصرار های بنده حد و مرز داشت تا همین الان...
چه از لحاظ ادبیات و مودب بودن و چه از لحاظ عدم برقراری کمترین رابطه جنسی...
در طی این سالیان به خاطر عدم اعتماد بنده به آدم ها تا همین یکسال اخیر کسی از رابطه ی ما جز یک دوست که از ما فاصله دارن اطلاعی نداشت و حدودا یک ساله که با چند نفر از دوستان هم معاشرت میکنیم.
دیگران ما رو مناسب هم میبینن... من شخصی هستم بسیار آرمان گرا، پر جنب و جوش و اهل ایده های بزرگ و رویای مهاجرت و عاشق مباحث روانشناسی و کمک گرفتن از روانشناسان و اهل شرکت در کارگاه های روانشناسی و بسیار منطقی و اهل تجزیه و تحلیل مسائل.
اما ایشون بسیار قانع و تمایل دارن حتی شهرستان کوچیکی در نزدیکی خانواده زندگی کنن و از نظرشون همه چیز رو نمیشه با منطق پیش برد و کاهی باید با توجه به شواهد مطلبی رو پذیرفت و از لحاظ باور های مذهبی کمی متفاوت از بنده هستن.
ایشون کارشون در شرف مهیا شدن هست و منزلشون هم در شهرستان داره ساخته میشه...
اما چون در طی این همه سال رابطه مثبت خواست بنده دارای محدودیت فراوان بود همچنان فکر میکنم شناخت کافی نداریم و در صورتی که دوستان میگن طولانی شدن رابطه شما رو انقدر کلافه کرده...
ضمن اینکه بسیار هم به هم متعهد هستیم...
بنده با توجه به اختلافات ریزی که میبینم و شاید حس کنم حتی از لحاظ خانوادگی کمی متفاوت هستیم نمیدونم باید چه کنم؟
آیا این میزان شناخت کافیه و با خواستگار رسمی صورت گرفتن فقط تکلیف معلوم میشه و یا من باید با اختلافات کنار بیام و ببینم ایا میتونم کنار ایشون آینده خوبی داشته باشم یا خیر؟
بنده متولد سال ۱۳۶۹ هستم حدود ۷ سال هست که با آقایی در رابطه عاطفی هستم.
ایشون از بنده دو سال کوچیکتر هستن.در طی این سالها با هم رشد کردیم زمان های طولانی کات کردیم و باز برگشتیم...
رابطه ما بسیار از ابتدا به دلیل اصرار های بنده حد و مرز داشت تا همین الان...
چه از لحاظ ادبیات و مودب بودن و چه از لحاظ عدم برقراری کمترین رابطه جنسی...
در طی این سالیان به خاطر عدم اعتماد بنده به آدم ها تا همین یکسال اخیر کسی از رابطه ی ما جز یک دوست که از ما فاصله دارن اطلاعی نداشت و حدودا یک ساله که با چند نفر از دوستان هم معاشرت میکنیم.
دیگران ما رو مناسب هم میبینن... من شخصی هستم بسیار آرمان گرا، پر جنب و جوش و اهل ایده های بزرگ و رویای مهاجرت و عاشق مباحث روانشناسی و کمک گرفتن از روانشناسان و اهل شرکت در کارگاه های روانشناسی و بسیار منطقی و اهل تجزیه و تحلیل مسائل.
اما ایشون بسیار قانع و تمایل دارن حتی شهرستان کوچیکی در نزدیکی خانواده زندگی کنن و از نظرشون همه چیز رو نمیشه با منطق پیش برد و کاهی باید با توجه به شواهد مطلبی رو پذیرفت و از لحاظ باور های مذهبی کمی متفاوت از بنده هستن.
ایشون کارشون در شرف مهیا شدن هست و منزلشون هم در شهرستان داره ساخته میشه...
اما چون در طی این همه سال رابطه مثبت خواست بنده دارای محدودیت فراوان بود همچنان فکر میکنم شناخت کافی نداریم و در صورتی که دوستان میگن طولانی شدن رابطه شما رو انقدر کلافه کرده...
ضمن اینکه بسیار هم به هم متعهد هستیم...
بنده با توجه به اختلافات ریزی که میبینم و شاید حس کنم حتی از لحاظ خانوادگی کمی متفاوت هستیم نمیدونم باید چه کنم؟
آیا این میزان شناخت کافیه و با خواستگار رسمی صورت گرفتن فقط تکلیف معلوم میشه و یا من باید با اختلافات کنار بیام و ببینم ایا میتونم کنار ایشون آینده خوبی داشته باشم یا خیر؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام عزیزم حتما به مشاوره مراجعه کنید زود تصمیم به جدی شدن رابطه نگیرید
پاسخ
3 سال پیش