خسته نباشید
دختری 29 ساله هستم و الان خاستگاری دارم ک از نظر عقاید مذهبی و بیشتر عقاید دیگه شبیه هم نیستیم و زندگی تو روستا میخواد.
در صورتیکه من اصلا دلم نمیخواد برم تو روستا زندگی کنم...
درک پسره خوبه ولی وابسته ب خانواده اش هست کمی و این چیزا منو نگران کرده ولی پسر خوب و آرومی هست.
و در این حین از طرفی پسری هم تو زندگیم هست ک سه سال از خودم کوچکتره و دوسش دارم اونم دوستم داره ب عقایدم هم بیشتر نزدیکه...
حتی برای خواستگاری هم ب خانواده ام گفته ولی خانواده از من پنهون کردن...
خیلی جدیدا باهاش دعوا و بحث دارم و از طرفی هم ی خواستگار دیگه جدیدا زنگ زدن میخوان بیان من الان تو همه اینا سر در گم موندم چیکار کنم؟
خسته شدم از بس سر در گم ام شبا خواب ندارم.
تو رو خدا کمکم کنید ایقد شده ک دلم نمیخواد ازدواج کنم و دلم میخواد برم جایی ک دست هیچ کسی بهم نرسه...
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام به نظر من اون خواستگاری که تو اول حرفاتون گفتین اصلا با معیارای شما سازگار نیست. اولاً اگر بخواین قبولش کنین فقط و فقط به خودتون آسیب میزنید چون نمیتونید با زندگی کردن تو روستا کنار بیاید و این ممکنه باعث افسردگی شما بشه.دوماً پسری که به خانوادش وابسته هست اصلا کیس مناسبی برای ازدواج نیس چون این وابستگی باعث دخالت خانوادش تو زندگیتون میشه و ممکنه همیشه به حرف اونا اهمیت بده و تو همه چیز از اونا نظر بخواد و این شما رو اذیت میکنه... به نظرم رو خواستگار جدیدتون و ویژگی هاش هم فکر کنید شاید کیس مناسبی باشه.لطفا سعی کنید آروم باشید تا بتونید به نتیجه برسید.