با پارتنری که بی دلیل دنبال دلخوریه چطور باید برخورد کنم؟
من حدود 8 ماهی هست با یه آقایی آشنا شدم البته من این آقارو بیشتر از 8 ماه میشناسم چون قبلا از طریق رشتمون باهم صحبت میکردیم. میشه گفت دوست معمولی بودیم.
این اقا حدود سه سال از من خوشش میومد منم با اینکه میدونستم اما جدیش نمیگرفتم تا دیگه کم کم ازش خوشم اومد.
من ساکن اصفهانم ایشون ساکن تهران. اومدن اصفهان همو دیدیم کم کم رابطمون جدی تر شد و حتی منو دعوت کردن خونشون با خانوادش آشنا شدم. خانوادشم از بودن با من کاملا راضین و منو خیلی دوست دارن و حتی بارها مادرشون به من گفته که یه مقدار آدم بی خیالیه. وقتی میرین بیرون ازش بخواه که خرج کنه با مسئولیت بشه.
مشکلی که تو این رابطه هست این آقا یه سری اخلاقای خاص داره مثلا من برا تولدش براش کادو خریدم میگفت نکن اینکارو من اصلا تو این چیزا نیستم. اوایل رابطه تولد من بود که اقا چیزی برامن هدیه نگرفتن که اینو میزاریم پا حساب اینکه اوایل رابطه بود.
اما دیروز گفت من خوشم نمیاد ازین کارا نمیکنم توام نکن.این اقا اصلا ادم بدی نیست مثلا وقتی خوبه عالیهههه کلی زنگ میزنه اما بعضی اوقات اون آدم بشاش نیست و بداخلاق میشه و زنگ نمیزنه و اینم بگم که بی دلیل اینجوری میشه نه باهم سرچیزی بحث میکنیم و من نه آدمیم بخوام اذیت کنم و رو حرفش حرف بزنمو اینکه اصلا دوس نداره توضیح بده راجب چیزی.
این منو خیلی اذیت میکنه من همش میترسم دوباره بی دلیل بحثمون بشه انگار که مثلا نمیتونه کامل خوب باشه و اینم بهتون بگم که منم مقصرم یه مقدار چون یه مقدار عجولم وقتی بحث میشه چون راهمون دور میترسم من مدام زنگ میزنم که صحبت کنیم راجب مشکل ایشون فرار میکنه از مشکل.
وقتی خوبه به من میگه من تورو برا همیشه میخوام خیلی دوست دارم اما وقتی بحث میشه میخواد بزنه زیر همه چی. آیا این رفتار درسته؟
حتی رابطمون سر همین موضوع از جانب اون آقا خواسته تموم بشه اما بازم خود این آقا برگشته بهم میگه من خیلی دوست دارم اما بعضی اوقات رو اعصابی. خودم قبول دارم عجولم اما من احساس میکنم داره به شخصیت من توهین میشه هربار میره و میاد حالا به هر دلیل. مثلا به من میگه اگه برفرض ما یک روزم صحبت نکنیم مشکلی که پیش نمیاد و میگه من زیاد اهل صحبت کردن نیستم وقتی زنگ میزنه خیلی زنگ میزنه میگه میخنده اما یه دفعه نمیزنه میره تو لاک خودش بداخلاق میشه.
من 26 سالمه اون اقا 29.
لطفا منو راهنمایی کنید من با این آقا باید چه جوری رفتار کنم. واقعا دارم اذیت میشم هربار قهر و آشتی. من آدمیم که همیشه کوتاه اومدم چون دوست نداشتم بحث طولانی بشه یه بارم از جانب من بحثی پیش نیومده اما این اقا هردفعه بی دلیل یه دفعه بد میشه و اینکه از این آقا مطمئنم که نفر سومی تو رابطه نیست چون خانوادش متوجه میشن به هر حال.
من خودم احساس میکنم ترس از آینده داره و اینکه هنوز تکلیف خودشو نمیدونه بخاطر همین بهش فشار میاد اما عادت نداره حرفی بزنه.
آیا اصلا این اقا منو جدی میگیره؟؟؟ پس چرا اینجوری میکنه؟؟؟
لطفا منو راهنمایی کنید.
باتشکر
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
سلام..بعضی از آقایون میتونن عشقای خوبی باشن اما مرد زندگی نیستن.. مثلا دلشون میخاد رابطه عاشقانه داشته باشن یا به شخصی وفادار باشن اما دلشون نمیخاد زیر مسئولیت ازدواج برن...بنظرم ببین این آقا اصلا واقعا میخاد با شما ازدواج کنه؟ اصلا قصد ازدواج داره؟ یا فقط میخاد در کنارتون باشه و گه گاهی هم رو ببینید.... معمولا اگر قصد ازدواج نداشته باشه شما در مورد ازدواج و اینده باهاش حرف بزنید اون لحظه ممکنه ب روی خودش نیاره اما بی دلیل بعدش قهر میکنه... و وقتی شما بیشتر زنگ میزنید و چکش میکنید و هی ازش توضیح میخاین با خودش میگه ازدواج یعنی اسارت.... شما باید ببینید این آقا واقعا میخواد مرد زندگیتون بشه یا اینکه فقط میخاد عاشقتون باشه و زیر بار هیچ مسئولیتی نره.. امیدوارم موفق باشی بانو جان با آرزوی بهترین اتفاقات برای شما??
تشکر فراوان ممنون از راهنماییتون.بارها به من گفته که من تورو واسه همیشه و اینده میخوام حتی چون این اقا قصد مهاجرت داره به من گفت چرا عروسی بگیریم عوضش خرج عروسیو برای رفتن خودمون میکنیم منظورم اینه بهم گفته که منو برااینده میخواد اما واقعا بااین رفتار نمیدونم ادامه رابطه درسته؟؟؟راستش کلا برا خانواده مادرش میگفته خرجی نمیکنه اما بامن هربار رفتیم بیرون خرج کرده یعنی برعکس بوده.حتی با مامان من این اقا درتماس حرف میزنه بارها به من گفته خیلی خوشحالم که تو اومدی تو زندگیم و اینم بهتون بگم که کلا میونه خیلی خیلی نزدیک با خانوادش نداره و دلیلش اینکه چندسال پیش پدرش به مادرش خیانت کرده اما خب الان دیگه پدرش بااون خانم نیست و با خانواده زندگی میکنه این موضوع خیلی اذیتش کرده.
بنظر شما این اقا با فاصله گرفتن ازش و یکم کم محلی بهتر نمیشه؟همیشه بودم اگه یکم فاصله بگیرم بهتر نیست اصلا ببینم کجای رابطم ؟بازنگ کمتر یا دوری کردن که ذهنش درگیر بشه اینکه همیشه خوب بود چرااینجوری شد تاببینم کجای این رابطم
منم همین مشکل رو دارم. خانم نصری جان میشه یه لایو درباره همین موضوع بزارید؟ ممنون
سلام عزیزم مطمئنا این آقا اصلا قصد ازدواج با شما را نداره شما بی دلیل احساسات خودتو خرج این اقا نکن .اگر هم روزی با شما ازدواج کن این مسائل پررنگتر خواهند شد وشما بیشتراذیت خواهید شد . من الان درگیر همین نوع زندگی هستم وبسیار رنج میبرم . لطفا بیشتر به خودتون احترام بذارید وراه درست را انتخاب کنید .
شما الان ازدواج کردین؟ از یه طرفی من بشدت ادم حساسیم و خیلی اذیت میشم اصلا خیلی بهش وابسته شدم و اینم بهتون بگم که اصلا این اقا رابطه جنسی بامن نداشته فقط درحد نوازش
دقیقا منم این مشکل دارم یه روز عاشق دلباختس یه روز میگه نمیتونم بهت قول بدم تمام جونم زندگیم تو این رابطه میزارم
تو رو خدا ولش کن اینطوری که میگی اصلا اهل زندگی زناشویی نیست الان ولش کنی بهتره تا چندسال دیگه با یه بچه
سلام عزیرم منم نظرم اینه اگر میخوای امتحانش کن ببین چند مرده حلاجه اصلا به درد زندگی میخوره یا نه امان ازدست ادمها که با احساسات ما بازی میکنن و امان از دست ما که فکر میکنیم بدون انها میمیریم این یعنی وابستگی بیمارگونه ما زنان
درود بر شما در پاسخ به پرسش با پارتنری که بی دلیل در پی دلخوریه چگونه باید برخورد کرد ؟ بایستی عرض بدارم که هیچ برخوردی شایسته نتوان کرد درد بی درمانی است که تنها بایست با آن سازش کرد فقط بایست مدارا کرد
سلام. من هم دقیقا حدود ۲سال با ی آقایی بودم ک همینطور بود .از کادو دادن گرفتن و تولد و مراسم خوشش نمیومد. ایشونم گاهی حالش خیلی خوب بود و انرژی مثبت و حرفای خوب در مقابل گاهی حالش بد میشد و چن روز هیچ خبری ازش نمیشد و میگف بذار حالم خوب شد بت زنگ میزنم و یهو میدی ۴ روز بعد ی پیام میداد .من باایشون رابطمو تموم کردم چون من دختر فوق العاده احساسی بودم و ایشون ی آقایی سرد .من چندبار باایشون میخاسم کات کنم اما نمیذاشت و میگفت عوض میشم اما خب نشد و بعد میگف اخلاق من همینه ک هست . .بنظر من اول صحبت کن در مورد نارضایتی از اخلاقش و ازش توضیح بخ,اه و بعد بهش فرصت بده .اگر باز همچنان این اخلاق و رفتار رو داشت ب صلاحه ک جدا شی .چون این آقا ثبات شخصیتی ندارن و گاها خیلی گرم و بااخلاق هستن گاها سرد و بی انرژی . و در کل اینجور آدما قابل اعتماد ک بدونی میشه رو کدوم اخلاقشون اعتماد کرد نیستن
خواهش میکنم از این آقا فاصله بگیر.به نظرم اصلا تعادل روحی و رفتاری نداره.از اونجایی هم که قبلاخیانت از جانب پدرش رو در زندگی دیده ، پس ذهنیت سالمی نداره و کلا دمدمی مزاجه...جوونیت رو حروم همچین مردی نکن..ازدواج نکردن خیلی بهتر از ازدواج اشتباه کردنه
خواهش میکنم از این آقا فاصله بگیر.به نظرم اصلا تعادل روحی و رفتاری نداره.از اونجایی هم که قبلاخیانت از جانب پدرش رو در زندگی دیده ، پس ذهنیت سالمی نداره و کلا دمدمی مزاجه...جوونیت رو حروم همچین مردی نکن..ازدواج نکردن خیلی بهتر از ازدواج اشتباه کردنه
عزیزم، شما هنوز خیلی جوانی، لطفا فقط یه روز یا یک ساعت، با خودت خلوت کن بدون هیچ فکر مزاحمی، فکر کن چی می خای، کدام ویژگیهای یک مرد برای شما مهمه، مثلا اصالت خانوادگی، موقعیت اجتماعی، اقتصادی، روابط اجتماعی ورابطش باشما درچه حدی باید باشه، که شما فکر نکنین این شمایید که همیشه کوتاه میایین، چون شاید امروز برای تداوم رابطه از خود گذشتگی شما یک فضلیت باشه، اما در آینده این موضوع نه تنها به شما بلکه به اون وزندگی مشترکی اگه باشه آسیب میزنه، شما اول بدونی چه چیزهایی برات تورابطه ارزشمنده و موجب رشد وآرامش می شه، بعد بسنج و ببین طرف تو تعریف آیتم هات جایی داره، بعد تصمیم به ادامه یا کات بگیر، فرصت های زیادی داری، ضمنا عجول بودنت را درمان کن چون من از این موضوع آسیب زیادی دیده ام. دوستتان دارم.
سلام به نظر من این آقا تست شخصیت بدن بهتره. شاید این اقا دوقطبی باشن. یعنی صفر و صد... چون من خودم مشگلی مثل شما داشتم اینو گفتم. و زندگی با این جور آدما اصلا صلاح نیست.