نام کاربر
دچار بلاتکلیفی در رابطه هستم، اصلا نمیدونم منو میخواد یا نه
دسته بندی: رابطه ی عاطفی
#رابطه_اشتباه #شروع_رابطه
سلام خانم دکتر
من چند وقت پیش با یک آقایی آشنا شدم ایشون خودش هر دفعه سر صحبتو توی دایرکت من باز میکرد یکبارم قرار حضوری گذاشتیم و رفتیم همو دیدیم و صحبت کردیم از هم دیگه گفتیم و از گذشته هر کدوم پرسیدیم و جواب دادیم منم از روابط گذشتم سر بسته گفتم و وارد جزئیات نشدم.
بعد ایشون منو رسوند دانشگاه و خودشم گفت میام داخل دانشگاه. بعد دوستانشون که توی دانشگاه من درس میخوندن رو دید.که یکیشون پسر داییش بود.
اون شب اون آقا اومد بنده رو بغل کرد که بگه مثلا من تمایل دارم رابطه ای رو شروع کنم و من باهاشون برخورد کردم و گفتم حق نداشتی توی قرار اول اینجوری پیش بری و ایشون عذرخواهی کرد.
بعد من پیج اینستای اون خانم رو دیدم که این اقا دستش بود گفت بخدا نمیتونم خارج شم هر کار میکنم باز واردش میشه. بعد گفتم واقعا فراموشش کردی؟؟؟
گفت اگه فراموش نکرده بودم چیزی رو با تو شروع نمیکردم ولی پسر داییشون خیلی منو نگاه میکرد انگار که منو میشناخت و دو سه بارم بهمون تیکه پروند که اینقدر تو دانشگاه بهم نچسبین. در حالی ما کاملا عادی رفتار میکردیم.
خلاصه اونشب بهش گفتم برو به کارات برس دیگه تا صبح بهت پیام نمیدم چون سرش شلوغ بود گفت تو هم پیام ندی خودم میدم عزیزم.
بعد که اونشب خدافظی کردیم دو روز بهم پیام نداد وقتی خودم پیام دادم که تکلیفمو بدونم گفت که ما باهم رابطه ای رو شروع نکردیمف قصد فقط آشناییه.
تو سر یه بغل کردن ساده اونجوری رفتار کردی من بهم بر خورد چون منظوری نداشتم و جوری رفتار کرد انگار من خودمو آویزونش کردم و منم که میخوام این رابطه شکل بگیره ن ایشون و وقتی بهش گفتم ببین اگه واقعا پشیمون شدی بدون رو دروایسی بگو همین اول که راهمون جداشه.
نمیخاد بخاطر من بگی بیا آشنا شیم. چون منم دو دل بودم به این رابطه و بهت حق میدم. گفت ن اتفاقا دوست دارم به عنوان یه دوست کنارت باشم و بشناسمت و تصمیم بگیرم و این آشنایی ادامه پیدا کنه ولی لطفا دچار سو تفاهم نشو و فک نکن حتما با هم رابطه ای شروع میکنیم.
منم گفتم نگران نباش همون شبم همو دیدیم بهت گفتم که هر کسی حق انتخاب داره و میتونه بمونه یا بره.
ولی خانم دکتر ایشون الان یک هفتس به من ن پیام میده ن چیزی فقط استوریای اینستاگراممو چک میکنه بدون هیچ عکس العملی. واقعا نمیدونم چیکار کنم. نمیگم دلبستش شدم ولی این رفتارش یه نوع بی احترامی بهمه و بدم میاد یکی اینجوری بلاتکلیفم نگه داره. تو این یک هفته منم ن پیام دادم ن چیزی. حتی شمارش و چتامونم همون شب پاک کردم گفتم. به این فضا احتیاج داره فکراشو بکنه. ولی نمیدونم چرا به پسر داییش شک کردم چون تا اون شب خیلی روی رابطه با من مصمم بود یهو از این رو به اون رو شد.
الان بنظر شما چیکار کنم؟ اگه واقعا منو نمیخواد چرا دقیقا وقتی گفتم برو گف ن میخوام باهات بیشتر آشنا شم و اگه میخواد آشنا شه چرا ن پیامی ن زنگی ن قراری هیچ کاری نمیکنه؟
بنظر شما الان بیخیال این آقا شم یا صبر کنم و امید برگشتی هست؟
من چند وقت پیش با یک آقایی آشنا شدم ایشون خودش هر دفعه سر صحبتو توی دایرکت من باز میکرد یکبارم قرار حضوری گذاشتیم و رفتیم همو دیدیم و صحبت کردیم از هم دیگه گفتیم و از گذشته هر کدوم پرسیدیم و جواب دادیم منم از روابط گذشتم سر بسته گفتم و وارد جزئیات نشدم.
بعد ایشون منو رسوند دانشگاه و خودشم گفت میام داخل دانشگاه. بعد دوستانشون که توی دانشگاه من درس میخوندن رو دید.که یکیشون پسر داییش بود.
اون شب اون آقا اومد بنده رو بغل کرد که بگه مثلا من تمایل دارم رابطه ای رو شروع کنم و من باهاشون برخورد کردم و گفتم حق نداشتی توی قرار اول اینجوری پیش بری و ایشون عذرخواهی کرد.
بعد من پیج اینستای اون خانم رو دیدم که این اقا دستش بود گفت بخدا نمیتونم خارج شم هر کار میکنم باز واردش میشه. بعد گفتم واقعا فراموشش کردی؟؟؟
گفت اگه فراموش نکرده بودم چیزی رو با تو شروع نمیکردم ولی پسر داییشون خیلی منو نگاه میکرد انگار که منو میشناخت و دو سه بارم بهمون تیکه پروند که اینقدر تو دانشگاه بهم نچسبین. در حالی ما کاملا عادی رفتار میکردیم.
خلاصه اونشب بهش گفتم برو به کارات برس دیگه تا صبح بهت پیام نمیدم چون سرش شلوغ بود گفت تو هم پیام ندی خودم میدم عزیزم.
بعد که اونشب خدافظی کردیم دو روز بهم پیام نداد وقتی خودم پیام دادم که تکلیفمو بدونم گفت که ما باهم رابطه ای رو شروع نکردیمف قصد فقط آشناییه.
تو سر یه بغل کردن ساده اونجوری رفتار کردی من بهم بر خورد چون منظوری نداشتم و جوری رفتار کرد انگار من خودمو آویزونش کردم و منم که میخوام این رابطه شکل بگیره ن ایشون و وقتی بهش گفتم ببین اگه واقعا پشیمون شدی بدون رو دروایسی بگو همین اول که راهمون جداشه.
نمیخاد بخاطر من بگی بیا آشنا شیم. چون منم دو دل بودم به این رابطه و بهت حق میدم. گفت ن اتفاقا دوست دارم به عنوان یه دوست کنارت باشم و بشناسمت و تصمیم بگیرم و این آشنایی ادامه پیدا کنه ولی لطفا دچار سو تفاهم نشو و فک نکن حتما با هم رابطه ای شروع میکنیم.
منم گفتم نگران نباش همون شبم همو دیدیم بهت گفتم که هر کسی حق انتخاب داره و میتونه بمونه یا بره.
ولی خانم دکتر ایشون الان یک هفتس به من ن پیام میده ن چیزی فقط استوریای اینستاگراممو چک میکنه بدون هیچ عکس العملی. واقعا نمیدونم چیکار کنم. نمیگم دلبستش شدم ولی این رفتارش یه نوع بی احترامی بهمه و بدم میاد یکی اینجوری بلاتکلیفم نگه داره. تو این یک هفته منم ن پیام دادم ن چیزی. حتی شمارش و چتامونم همون شب پاک کردم گفتم. به این فضا احتیاج داره فکراشو بکنه. ولی نمیدونم چرا به پسر داییش شک کردم چون تا اون شب خیلی روی رابطه با من مصمم بود یهو از این رو به اون رو شد.
الان بنظر شما چیکار کنم؟ اگه واقعا منو نمیخواد چرا دقیقا وقتی گفتم برو گف ن میخوام باهات بیشتر آشنا شم و اگه میخواد آشنا شه چرا ن پیامی ن زنگی ن قراری هیچ کاری نمیکنه؟
بنظر شما الان بیخیال این آقا شم یا صبر کنم و امید برگشتی هست؟
لطفا پیش از ارسال نظر و یا پاسخ، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
لطفا حتما به صورت فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی باشد منتشر نمی شوند و حذف می شوند.
مطالب مهم قبل از ایجاد سوال را بخوانید:
fariba
سلام دوست عزیز روی عزت نفس خودت کار کن شما برای خودت یکسری خط قرمز ها داری و به خودت احترام گذاشتی نباید ارزش های خودت را زیر پا بگذاری برای کسی که هنوز چیزی نیست حواست باشه برای انتخاب درست به نظر من که تحت هیچ شرایطی اجازه نده که از خط قرمز هات عبور کنه و برام کسی که تکلیفش با خودش روشن نیست مشخص نیست هدف اش چیه زمان نزار
پاسخ
1
4 سال پیش