به من اطلاع بده!

با کلیک بر روی "Allow" از تخفیف ها و پیام های سایت مطلع شوید.
شماره تماس پشتیبانی
02188915004

مردان از چه زنانی لذت می برند؟

نیاز به پشتیبانی دارید
پشتیبانی از طریق تلگرام
یا
تماس با شماره:
021-88915004
درباره این برنامه

ترفند های زنانه مرد شما را عاشق تر می کند

ترفند های زنانه در همسرداری می تواند همسر شما را به یک مرد ایده ال و عاشق تبدیل کند. داشتن ترفند های زنانه و فوت و فن های همسر داری هنر یک زن با سیاست است. سیاست های ریز زنانه بسیاری وجود داد که اغلب آن ها را بی اهمیت می دانیم و نادیده می گیریم، در صورتی که توجه و به کارگیری ترفند های زنانه می تواند در روند شکل گیری روابط زناشویی شما بسیار تاثیر گذار باشد.

شما جز کدام دسته از افراد هستید؟ افرادی که رمز و راز های جذب همسرتان را پیدا کرده اید یا جز افرادی هستید که هنوز راه به دست آوردن دل همسرتان را بلد نیستید؟ به نظر شما تاثیر ترفند های زنانه در زندگی مشترک چیست؟

با من همراه باشید تا در این ویدئو به بررسی این موضوع بپردازیم.

 

ترفند های زنانه

 

از اینکه 5 صبح همسرت بیدارت می کند، خوشحال باش!

مرد ها عاشق خوش پوشی هستند و از اینکه لباس های شیک و مرتب بپوشند احساس خوبی پیدا می کنند. بعضی از آقایان خودشان عطر، لباس و کفش خوب و مناسب را خریداری و آماده می کنند، ولی اغلب آقایان دوست دارند که این مسئولیت را به همسرشان واگذار کنند.

بیشتر خانم ها هم چون ترفند های زنانه را نمی دانند، از این قضیه گله مند هستند که همسرم صبح ساعت 5 صبح من را از خواب بیدار می کند که من لباس و وسایلش را آماده کنم. خانم عزیز آقایان عاشق شیک پوشی هستند و اگر شما این کار را انجام ندهید ممکن است حتی یک هفته فقط یک لباس را بپوشند.
یک مرد نیاز به حس شیک پوشی و خوشتیپی را دارد و وقتی این مسئولیت را به شما محول می کنند یعنی سلیقه شما برای همسرتان مورد قبول است. این می تواند یک امتیاز خیلی بزرگ برای یک زن با سیاست باشد و چه چیزی بهتر از اینکه این حس خوش پوشی، مشروط به سلیقه و انتخاب شما باشد.

 

ترفند های زنانه

 

توجه و احترام به همسر از ترفند های زنان باهوش است!

مردها چون عاشق خوشتیپی هستند، دوست دارند مورد توجه همسرشان باشند و به آن ها اهمیت داده شود. سعی کنید قبل ازخروج مرد از خانه حتما جلوی درب بدرقه اش کنید و به ظاهر و لباسش توجه کنید. برای چند ثانیه هم که شده کتش را برای او دست بگیرید که بپوشد، دستی به موهایش بزنید و اگر لازم بود واکس زدن کفش را هم به او یادآوری کنید. این ترفند های زنانه باعث ایجاد یک حس خوب در مرد می شود و حس ارزش و احترام برای مردان بسیار با ارزش است.

 

ترفند های زنانه

 

شگرد های زنانه برای جذب شوهر چیست؟

شما به عنوان یک زن می توانید ترفند های زنانه ای را در زندگی زناشویی به کار ببرید که باعث ارتباط بهتر و قوی تر بین شما و همسرتان شود. شگرد های همسرداری به شما کمک می کند که از کنار هم بودن احساس رضایت و لذت بیشتری داشته باشید.

به عنوان مثال زمانی که میوه می خورید و روی میز میوه هم چیده شده است، سعی کنید از میوه ای که پوست کندید به همسرتان هم بدهید. این کار شما برای او بسیار لذت بخش است.
وقتی صبح ها با عجله به محل کار می رود و یا فرصت صبحانه خوردن ندارد، سعی کنید خیلی سریع حتی شده یک لقمه کوچک آماده و تاکید کنید که حداقل در ماشین صبحانه ات را بخور. این سیاست های ریز زنانه و توجهات کوچک نشان می دهد که چقدر همسرتان برای شما ارزشمند است و این برای مردان بسیار خوشایند است.

 

ترفند های زنانه

 

ترفند های زنانه شما را در قلب همسرتان به یک ملکه تبدیل می کند!

اینکه شما دلیل ایجاد حس خوب در همسرتان باشید و سلیقه و نظر شما مورد قبول همسرتان باشد، نشان دهنده "هنر یک زن" است و مردها عاشق همسرانی هستند که فوت و فن همسر داری را خیلی زیرکانه اجرا می کنند. برای داشتن سیاست های زنانه نیاز به خواندن در رشته حقوق و سیاست نیست، بلکه باید کمی درایت و آگاهی پیدا کنید. باید چگونگی رفتار با همسرتان را یاد بگیرید و بدانید که مرد شما را چه چیزهایی خوشحال می کند. سعی کنید دقیقا دست روی همان علاقه مندی ها بگذارید و دل همسرتان را بدست آورید و زندگی خودتان و همسرتان را غرق در شادی کنید. این ترفند های زنانه و زیرکانه قطعا می تواند زندگی شما را تغییر دهد و آرامش و لذت بیشتری را در کنار هم تجربه کنید.

نمایش بیشتر
میخواهم به رایگان مشترک شوم!
رایگان
برای دیدن این برنامه آموزشی روی دکمه بالا کلیک کنید.

ثبت نظر و یا سوال

1401/3/11 13:03  مدت زمان عضویت:1008 روز
0
عالی بود
1399/1/7 01:44  مدت زمان عضویت:1590 روز
0
سلام خدمت خانم نصری و همکارای عزیزشون و کاربران گرامی
دوره ها و فیلم ها مثل همیشه عاااالییی
خانم نصری شما بهترین مشاوری هستید ک من تا حالا دیدم و خیلی دوس دارم درمورد تستای قبل ازدواج پیش شما بیام برا مشاوره متاسفانه مسیرم دوره تا محل کار شما ولی تمام سعیمو میکنم ک بیام ببینمتون????


لطفا درمورد ماهواره و اثراتش روی مرد و زن صحبت کنید ک ایا ضرر داره یا نداره و....
ممنون?
1398/8/10 04:06  مدت زمان عضویت:1433 روز
-1
سلام اقای 25 ساله میتونه با خانم 31 ساله ازدواج کنه؟
بعد احتمال داره چی مشکلاتی پیش بیاد؟
جواب بدید ممنون
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/8/11 14:54  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
معمولا پیشنهاد می شود فاصله ی سنی زوجین برای ازدواج به گونه ای باشه که مرد از زن بزرگ تر باشه ولی قبل از اختلاف سنی،مسائل دیگری از جمله رسیدن به بلوغ ازدواج از جمله بلوغ جسمی و جنسی، بلوغ فکری، روحی، اقتصادی و ...لازم هست که برای تشخیص دقیق تر این موارد می توانید به یک مشاور مراجعه کنید
موفق باشید
1398/6/15 01:46  مدت زمان عضویت:1491 روز
0
عالیه
1398/6/15 01:44  مدت زمان عضویت:1491 روز
0
عالیه
1398/6/15 01:44  مدت زمان عضویت:1491 روز
0
عالیه
1398/6/15 01:43  مدت زمان عضویت:1491 روز
0
عالیه
1398/6/13 14:37  مدت زمان عضویت:1711 روز
0
سلام . وقت شما بخیر. یه سوال ازتون داشتم میخواستم راهنماییم کنین ممنونم . من مدت 1ماه با یه اقایی اشنا شدم که کارمند هستن و همچنین مدرس زبان و به قصد ازدواج هستش و با خانواده من رفت و امد داشته . توی این مدت بسیار روی من حساسیت داره من بایدهمه کارهاایی رو که در طول روز انجام میدم بهشون بگم اگه نگم بسیار عصبانی و تند میشه و میگن من شوهر اینده تو هستم و باید در جریان کارات باشم .من مدیر تولید کارخونه هستم و ساعت کاریم عصر تا ساعت 10 شب شده از من به طور جدی خواست که دیگه این ساعت نرم سرکار مگر شیفت صبح . برای زنگ زدن به من بسیار حساس به طوری که اگه بگه ساعت 5:10 تماس بگیر من الان سرم شلوغ -10 دقیقه تاخیر بشه در تماس من کلی عصبانی و تند میشه و با من بحث میکنه که بی نظمی و مدیریت زمان نداری و هدف نداری . هر حرفی و صحبتی که با من انجام میده در مورد کار و زندگی اینده انتظار داره من حتما انجام بدم و بپذیرم میگه من تجربم از تو بیشتر و باید حرف من رو انجام بدی. من شوهرم من مردم و نه تو نمیتونی شوهر من بشی و من نمیزارم بدم میاد از زنی که پیش من ادعاکنه من مرد زن ذلیلی نیستم ..من هر چی گفتم باید انجام بشه . من لباس هام بر طبق پوش عرف ولی روی رنگ لباس های من حساس و میگه رنگ های جیق نپوش حتی اگه ساده باش وقتی ناراحتم میکنه بهم زنگ میزنه و میگه من خیلی اخلاقم بد میتونی منو تحمل کنی باید صبر داشته باشی من خسته بودم سرکار و فشار کاریم زیاد .این اواخر ازشون خواستم شناسنامه شو رو ببینم و اون با ناراحتی به من گفتن که تو به من بی اعتمادی که به این زودی این درخواست رو کردی حالا که این طور شد من هم به تو هیچ اعتمادی ندارم و دیگه با من تماس نگیر. واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم و چطور باید رفتار کنم با همچنین شخصیتی . آیا واقعا باید رابطه رو تموم کنم. خواهش میکنم راه رو بهم نشون بدین.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/6/20 12:52  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
موندن یا نموندن توی این رابطه تصمیم و انتخاب خودتونه و درنهایت خودتون باید به این نتیجه برسید که آیا چنین رابطه ای با ارزش ها و معیارهای شما همخوانی داره یا خیر؟!
اما در رابطه با ایشون باید در نظر داشته باشید که هر رفتاری بعد از ازدواج امکان پیشرفت بین ده تا سی درصد رو داره و باید بررسی کنید با وجود چنین امکانی آیا حاضرید این رفتارهارو بپذیرید یا خیر؟!
موفق باشید
1398/5/14 01:28  مدت زمان عضویت:1576 روز
0
در دوران اشنایی و قبل عقد رابطه ی فیزیکی دختر و پسر در چه حدی باید باشه؟ ایا بوسیدن همدیگه اشتباهه؟راهنمایی کنید
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/5/24 13:16  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
ببینید حد و اندازه ی یک رابطه وقتی هنوز به مرحله ی ازدواج نرسیده کاملا مشخصه شما وقتی که میرید امتحان راهنمایی رانندگی میدید بعد به شما یک گواهی نامه میدن این گواهی نامه ی موقته و حتی میگن وقتی شما میخواید رانندگی بکنید درحال حاضر باید کنار شما یک فردی هم باشه که گواهی نامه اش چندین سال اعتبار داشته باشه یعنی شما نمیتونید درهر جایی برید و هرکاری بکنید و هرچیزی هم سوار شید بعد از اینکه یک مدتی گذشت و تبحر پیدا کردید مهارت زندگی رو پیدا کردید به شما میگن مثلا میتونید که گواهی نامه ی دائم داشته باشید به شرطی که تخلف نداشته باشید
در صورتی که رابطه ی شما رسمی شده باشه ایرادی نداره در غیر اینصورت بهتره بر روی شناخت از یکدیگر تمرکز کنید
موفق باشید
1398/4/10 13:39  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خانم یعقوبی .ادامه حرفم بودکه نزدم .رفیقم بهم خیانت کرده بود.یعنی رفته بودتوگروه ازدواج .یکی ازدوستان قدیمیم بهم گفته بود.دوست پسرت توگروه ازدواج هست.فرم پرکرده .به همه داره دخواست ازدواج داره میده.من رفتم توپی وی .یکی ازدخترها.ازش سوال کردم.ودخترخانم همه چی روبهم گفت.گفت این اقاپسرپارسال هم مجددااومده بود.توپی وی من .به من گفت قصدتون ازدواجه.این سواب کردرفت.این دخترخانم بهم گفت اصلاماهمدیگه روندیدم وباهم صحبت نکردیم.به هرکی هم درخواست ازدواج میداد.ازسن خودش زیادتربود.یعنی خودش 33سالشه.دخترهای که توگروه بودن سنشون 34وغیره بود.داشت توگروه چت میکرد.منم بهش زنگ وپی ام میدادم.بامن دعواکردوبه من گفت ولم کن.بخاطراین دخترهای گروه دعواکردباهام.خیلی داغون شدم دنیاتوسرم خراب شد.باخودم گفتم هرچی بهم گفته.حرف عاشقانه زده .گفته من فقط میخوام باتوزندگی کنم.من هیچ وقت بهت خیانت نمیکنم.همه حرف هاش دروغ بود.نمیخواستم بهش بگم.گذاشتم بره مسافرت بعدبیادبهش بگم.اخرش متوجه شد.گفت من تورودوست دارم تورومیخوام .درموردمن فکربدنکن.منم هیچی نگفتم.فرداگوشیش خاموش شد.پس فرداش رفت مسافرت.بعدش تصادف کرد.اخرش بهم گفت .توراضی نبودی من برم مسافرت.من گفتم اگه من راضی نبودم.همین توخارج برات اتفاق میافتاد.نه اینکه توتهران اومدی تصادف کنی .به نظرتون تودوسال نیامدخواستگاریم.داشت دنبال یه کیس میگشت .برای ازدواج.همش انلاین .ولی اصلابهم زنگ واس نمیده.تامن بهش اس ندم .این اس نمیده .جواب زنگ هامونمیده.احریه جورای بهش گفتم .مردمون داری چه گندی میزنی.بهم گفت همین طوری رفتم توگروه بعدش پاک کردم الان توهیچ گروهی نیستم.بهم گفت به من نه زنگ بزن نه پیام بده تامشکلم حل بشه.بعدخودم بهت خبرمیدم.درموردخودمون تصمیم میگیریم.من به خواستگارم چجوری بگم زمان بیشتری بهم بده.اخه میخوان برام نشون بیارن.مامانش میخوادبیادصحبت کنه وقرارمون بزاریم.وحرف های دیگه.بعدچجوری تکلیف خودموبارفیقم مشخص کنم.راستی من یه نامزدی ناموفق داشتم .هنوزبه خواستگارم نگفتم .فقط دوباررفتیم بیرون.جریان اون نامزدی ناموفقم کی به خواستگارم بگم.ممنون میشم .یعنی تواون دوسالی که هی امروزوفردامیکردرفیقم.دنبال یه کیس میگشت برای ازدواج .ازطریق گروه.یعنی رفیقم واقعامنومیخوادیانه .یامن بااون خواستگارم ازدوام کنم.نمیدونم بین دوراهی گیرکردم داغونم .کمکم کنید.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/12 14:13  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
1398/4/10 13:39  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خانم یعقوبی .ادامه حرفم بودکه نزدم .رفیقم بهم خیانت کرده بود.یعنی رفته بودتوگروه ازدواج .یکی ازدوستان قدیمیم بهم گفته بود.دوست پسرت توگروه ازدواج هست.فرم پرکرده .به همه داره دخواست ازدواج داره میده.من رفتم توپی وی .یکی ازدخترها.ازش سوال کردم.ودخترخانم همه چی روبهم گفت.گفت این اقاپسرپارسال هم مجددااومده بود.توپی وی من .به من گفت قصدتون ازدواجه.این سواب کردرفت.این دخترخانم بهم گفت اصلاماهمدیگه روندیدم وباهم صحبت نکردیم.به هرکی هم درخواست ازدواج میداد.ازسن خودش زیادتربود.یعنی خودش 33سالشه.دخترهای که توگروه بودن سنشون 34وغیره بود.داشت توگروه چت میکرد.منم بهش زنگ وپی ام میدادم.بامن دعواکردوبه من گفت ولم کن.بخاطراین دخترهای گروه دعواکردباهام.خیلی داغون شدم دنیاتوسرم خراب شد.باخودم گفتم هرچی بهم گفته.حرف عاشقانه زده .گفته من فقط میخوام باتوزندگی کنم.من هیچ وقت بهت خیانت نمیکنم.همه حرف هاش دروغ بود.نمیخواستم بهش بگم.گذاشتم بره مسافرت بعدبیادبهش بگم.اخرش متوجه شد.گفت من تورودوست دارم تورومیخوام .درموردمن فکربدنکن.منم هیچی نگفتم.فرداگوشیش خاموش شد.پس فرداش رفت مسافرت.بعدش تصادف کرد.اخرش بهم گفت .توراضی نبودی من برم مسافرت.من گفتم اگه من راضی نبودم.همین توخارج برات اتفاق میافتاد.نه اینکه توتهران اومدی تصادف کنی .به نظرتون تودوسال نیامدخواستگاریم.داشت دنبال یه کیس میگشت .برای ازدواج.همش انلاین .ولی اصلابهم زنگ واس نمیده.تامن بهش اس ندم .این اس نمیده .جواب زنگ هامونمیده.احریه جورای بهش گفتم .مردمون داری چه گندی میزنی.بهم گفت همین طوری رفتم توگروه بعدش پاک کردم الان توهیچ گروهی نیستم.بهم گفت به من نه زنگ بزن نه پیام بده تامشکلم حل بشه.بعدخودم بهت خبرمیدم.درموردخودمون تصمیم میگیریم.من به خواستگارم چجوری بگم زمان بیشتری بهم بده.اخه میخوان برام نشون بیارن.مامانش میخوادبیادصحبت کنه وقرارمون بزاریم.وحرف های دیگه.بعدچجوری تکلیف خودموبارفیقم مشخص کنم.راستی من یه نامزدی ناموفق داشتم .هنوزبه خواستگارم نگفتم .فقط دوباررفتیم بیرون.جریان اون نامزدی ناموفقم کی به خواستگارم بگم.ممنون میشم .یعنی تواون دوسالی که هی امروزوفردامیکردرفیقم.دنبال یه کیس میگشت برای ازدواج .ازطریق گروه.یعنی رفیقم واقعامنومیخوادیانه .یامن بااون خواستگارم ازدوام کنم.نمیدونم بین دوراهی گیرکردم داغونم .کمکم کنید.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/12 13:26  مدت زمان عضویت:1957 روز
1
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
1398/4/5 21:35  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خسته نباشیدنمیدونم ازکجاشروع کنم بین دوراهی گیرکردم .نیازبه کمک دارم به یکی که حرف های دلموبزنم .بهم بگه چیکارکنم .خودم میتونم تصمیم بگیرم ولی بازبه کمک نیازدارم .یه راه حل بهم بگه .نمیدونم کدوم تصمیم بگیرم که بعدهاپشیمون نشم.چون اخه پدرومادرم درکم نمیکنن .همش حرف خودشون میزنن .همش میگن هرچی قسمت بشه.اینانمیدونن چی تودل من هست .یه جورای من مهم نیستم براشون.چی من میخوام چی نمیخوام .پدرومادرم میدونم من بایه اقای دوست هستم.من دوساله بایه اقای دوستم میخواست تکلیفمون مشخص بشه که پدرشون زنگ بزنه برای خواستگاری .امانشداین اقاپسرتوجاده شمال تصادف میکن .ماشین میره پارکینگ .ودوتامصدوم که شکایت کردن .تاروزدادگاه مشخص بشه .اقاپسرناراحت پریشون کلابهم ریخته .اصلاحالش خوب نیست.ونمیتونه حرف بزنه. کلاداغونه.ازاین ورم خانوادش هی دارن سرزنشش میکنن.به منم گفته منتظرم بمون .منم منتظرش هستم.گفته تا روزدادگاه نمیتونم صحبت کنم .حال صحبت کردن باکسی روندارم تااروم بشم.تاببینم دادگاه چیکارامیکنه چی میشه.گاهی وقتی بهش اس میدم جوابمومیده بهش دل داری میدم.ازاین ورداستان هم .من خواستگاردارم پدرومادرم بازورمیگن بروبااین خواستگارت صحبت کن. منم دوجلسه رفتم .هرچی سنگ گذاشتم جلوکه این خواستگاره جوابش منفی بشه بره .نمیشه یعنی همه شرایطموقبول کرده.کاملاجوابش مثبته.ولی من دلم راضی نیست من دلم پیش رفیقم هستش.هرکاری میکنم بهش فکرنکنم یعنی به رفیقم نمیتونم همش حرفهاش چهرش توذهنم هستش وجلوچشام.اخه الان حالش خوب نیست .بخاطراینکه تصادف کرده. ماشینش توپارکینگ هست .ازاون ورم خانوادش خوردش میکنن سرزنشش میکنن.منم بزارم برم. تواین شرایط سخت .کلانابود میشه .منم دوس ندارم ولش کنم رفیقمو .بایدچیکارکنم سنم 26سالمه ومیخوام ازدواج کنم.رفیقم 33سالشه.اون خواستگارمم 33سالشه .ازاون ورم رفیقموخیلی دوسش دارم نمیتونم بهمش بزنم.نمیتونم تمومش کنم.بهش بگم میخوام ازدواج کنم باکس دیگه ای. میخوام بارفیقم ازدواج کنم .ازاون ورم فشارخانواده رومه.میگن اون پسره خوبه باهاش ازدواج کن .اون رفیقت مشخص نیست بیادجلویانه .بایدچیکارکنم ممنون میشم کمکم کنید.نمیدونم تونستم حرف هاموواضح بگم یانه .ببخشیدپیچیده شدحرف هام .خیلی احساس خوبی دارم که تونستم بایکی صحبت کنم دردودل کنم ممنون میشم یه راه حل بدین .راستی یه چیزی اینونگفتم تواین یکسال هی رفیقم امروزفردامیکردهی ازم مهلت میخواست برای خواستگاری.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/9 11:50  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
1398/4/5 21:35  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خسته نباشیدنمیدونم ازکجاشروع کنم بین دوراهی گیرکردم .نیازبه کمک دارم به یکی که حرف های دلموبزنم .بهم بگه چیکارکنم .خودم میتونم تصمیم بگیرم ولی بازبه کمک نیازدارم .یه راه حل بهم بگه .نمیدونم کدوم تصمیم بگیرم که بعدهاپشیمون نشم.چون اخه پدرومادرم درکم نمیکنن .همش حرف خودشون میزنن .همش میگن هرچی قسمت بشه.اینانمیدونن چی تودل من هست .یه جورای من مهم نیستم براشون.چی من میخوام چی نمیخوام .پدرومادرم میدونم من بایه اقای دوست هستم.من دوساله بایه اقای دوستم میخواست تکلیفمون مشخص بشه که پدرشون زنگ بزنه برای خواستگاری .امانشداین اقاپسرتوجاده شمال تصادف میکن .ماشین میره پارکینگ .ودوتامصدوم که شکایت کردن .تاروزدادگاه مشخص بشه .اقاپسرناراحت پریشون کلابهم ریخته .اصلاحالش خوب نیست.ونمیتونه حرف بزنه. کلاداغونه.ازاین ورم خانوادش هی دارن سرزنشش میکنن.به منم گفته منتظرم بمون .منم منتظرش هستم.گفته تا روزدادگاه نمیتونم صحبت کنم .حال صحبت کردن باکسی روندارم تااروم بشم.تاببینم دادگاه چیکارامیکنه چی میشه.گاهی وقتی بهش اس میدم جوابمومیده بهش دل داری میدم.ازاین ورداستان هم .من خواستگاردارم پدرومادرم بازورمیگن بروبااین خواستگارت صحبت کن. منم دوجلسه رفتم .هرچی سنگ گذاشتم جلوکه این خواستگاره جوابش منفی بشه بره .نمیشه یعنی همه شرایطموقبول کرده.کاملاجوابش مثبته.ولی من دلم راضی نیست من دلم پیش رفیقم هستش.هرکاری میکنم بهش فکرنکنم یعنی به رفیقم نمیتونم همش حرفهاش چهرش توذهنم هستش وجلوچشام.اخه الان حالش خوب نیست .بخاطراینکه تصادف کرده. ماشینش توپارکینگ هست .ازاون ورم خانوادش خوردش میکنن سرزنشش میکنن.منم بزارم برم. تواین شرایط سخت .کلانابود میشه .منم دوس ندارم ولش کنم رفیقمو .بایدچیکارکنم سنم 26سالمه ومیخوام ازدواج کنم.رفیقم 33سالشه.اون خواستگارمم 33سالشه .ازاون ورم رفیقموخیلی دوسش دارم نمیتونم بهمش بزنم.نمیتونم تمومش کنم.بهش بگم میخوام ازدواج کنم باکس دیگه ای. میخوام بارفیقم ازدواج کنم .ازاون ورم فشارخانواده رومه.میگن اون پسره خوبه باهاش ازدواج کن .اون رفیقت مشخص نیست بیادجلویانه .بایدچیکارکنم ممنون میشم کمکم کنید.نمیدونم تونستم حرف هاموواضح بگم یانه .ببخشیدپیچیده شدحرف هام .خیلی احساس خوبی دارم که تونستم بایکی صحبت کنم دردودل کنم ممنون میشم یه راه حل بدین .راستی یه چیزی اینونگفتم تواین یکسال هی رفیقم امروزفردامیکردهی ازم مهلت میخواست برای خواستگاری.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/9 11:50  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
1398/4/5 21:34  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خسته نباشیدنمیدونم ازکجاشروع کنم بین دوراهی گیرکردم .نیازبه کمک دارم به یکی که حرف های دلموبزنم .بهم بگه چیکارکنم .خودم میتونم تصمیم بگیرم ولی بازبه کمک نیازدارم .یه راه حل بهم بگه .نمیدونم کدوم تصمیم بگیرم که بعدهاپشیمون نشم.چون اخه پدرومادرم درکم نمیکنن .همش حرف خودشون میزنن .همش میگن هرچی قسمت بشه.اینانمیدونن چی تودل من هست .یه جورای من مهم نیستم براشون.چی من میخوام چی نمیخوام .پدرومادرم میدونم من بایه اقای دوست هستم.من دوساله بایه اقای دوستم میخواست تکلیفمون مشخص بشه که پدرشون زنگ بزنه برای خواستگاری .امانشداین اقاپسرتوجاده شمال تصادف میکن .ماشین میره پارکینگ .ودوتامصدوم که شکایت کردن .تاروزدادگاه مشخص بشه .اقاپسرناراحت پریشون کلابهم ریخته .اصلاحالش خوب نیست.ونمیتونه حرف بزنه. کلاداغونه.ازاین ورم خانوادش هی دارن سرزنشش میکنن.به منم گفته منتظرم بمون .منم منتظرش هستم.گفته تا روزدادگاه نمیتونم صحبت کنم .حال صحبت کردن باکسی روندارم تااروم بشم.تاببینم دادگاه چیکارامیکنه چی میشه.گاهی وقتی بهش اس میدم جوابمومیده بهش دل داری میدم.ازاین ورداستان هم .من خواستگاردارم پدرومادرم بازورمیگن بروبااین خواستگارت صحبت کن. منم دوجلسه رفتم .هرچی سنگ گذاشتم جلوکه این خواستگاره جوابش منفی بشه بره .نمیشه یعنی همه شرایطموقبول کرده.کاملاجوابش مثبته.ولی من دلم راضی نیست من دلم پیش رفیقم هستش.هرکاری میکنم بهش فکرنکنم یعنی به رفیقم نمیتونم همش حرفهاش چهرش توذهنم هستش وجلوچشام.اخه الان حالش خوب نیست .بخاطراینکه تصادف کرده. ماشینش توپارکینگ هست .ازاون ورم خانوادش خوردش میکنن سرزنشش میکنن.منم بزارم برم. تواین شرایط سخت .کلانابود میشه .منم دوس ندارم ولش کنم رفیقمو .بایدچیکارکنم سنم 26سالمه ومیخوام ازدواج کنم.رفیقم 33سالشه.اون خواستگارمم 33سالشه .ازاون ورم رفیقموخیلی دوسش دارم نمیتونم بهمش بزنم.نمیتونم تمومش کنم.بهش بگم میخوام ازدواج کنم باکس دیگه ای. میخوام بارفیقم ازدواج کنم .ازاون ورم فشارخانواده رومه.میگن اون پسره خوبه باهاش ازدواج کن .اون رفیقت مشخص نیست بیادجلویانه .بایدچیکارکنم ممنون میشم کمکم کنید.نمیدونم تونستم حرف هاموواضح بگم یانه .ببخشیدپیچیده شدحرف هام .خیلی احساس خوبی دارم که تونستم بایکی صحبت کنم دردودل کنم ممنون میشم یه راه حل بدین .راستی یه چیزی اینونگفتم تواین یکسال هی رفیقم امروزفردامیکردهی ازم مهلت میخواست برای خواستگاری.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/9 11:50  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
1398/4/5 21:34  مدت زمان عضویت:1924 روز
0
سلام خسته نباشیدنمیدونم ازکجاشروع کنم بین دوراهی گیرکردم .نیازبه کمک دارم به یکی که حرف های دلموبزنم .بهم بگه چیکارکنم .خودم میتونم تصمیم بگیرم ولی بازبه کمک نیازدارم .یه راه حل بهم بگه .نمیدونم کدوم تصمیم بگیرم که بعدهاپشیمون نشم.چون اخه پدرومادرم درکم نمیکنن .همش حرف خودشون میزنن .همش میگن هرچی قسمت بشه.اینانمیدونن چی تودل من هست .یه جورای من مهم نیستم براشون.چی من میخوام چی نمیخوام .پدرومادرم میدونم من بایه اقای دوست هستم.من دوساله بایه اقای دوستم میخواست تکلیفمون مشخص بشه که پدرشون زنگ بزنه برای خواستگاری .امانشداین اقاپسرتوجاده شمال تصادف میکن .ماشین میره پارکینگ .ودوتامصدوم که شکایت کردن .تاروزدادگاه مشخص بشه .اقاپسرناراحت پریشون کلابهم ریخته .اصلاحالش خوب نیست.ونمیتونه حرف بزنه. کلاداغونه.ازاین ورم خانوادش هی دارن سرزنشش میکنن.به منم گفته منتظرم بمون .منم منتظرش هستم.گفته تا روزدادگاه نمیتونم صحبت کنم .حال صحبت کردن باکسی روندارم تااروم بشم.تاببینم دادگاه چیکارامیکنه چی میشه.گاهی وقتی بهش اس میدم جوابمومیده بهش دل داری میدم.ازاین ورداستان هم .من خواستگاردارم پدرومادرم بازورمیگن بروبااین خواستگارت صحبت کن. منم دوجلسه رفتم .هرچی سنگ گذاشتم جلوکه این خواستگاره جوابش منفی بشه بره .نمیشه یعنی همه شرایطموقبول کرده.کاملاجوابش مثبته.ولی من دلم راضی نیست من دلم پیش رفیقم هستش.هرکاری میکنم بهش فکرنکنم یعنی به رفیقم نمیتونم همش حرفهاش چهرش توذهنم هستش وجلوچشام.اخه الان حالش خوب نیست .بخاطراینکه تصادف کرده. ماشینش توپارکینگ هست .ازاون ورم خانوادش خوردش میکنن سرزنشش میکنن.منم بزارم برم. تواین شرایط سخت .کلانابود میشه .منم دوس ندارم ولش کنم رفیقمو .بایدچیکارکنم سنم 26سالمه ومیخوام ازدواج کنم.رفیقم 33سالشه.اون خواستگارمم 33سالشه .ازاون ورم رفیقموخیلی دوسش دارم نمیتونم بهمش بزنم.نمیتونم تمومش کنم.بهش بگم میخوام ازدواج کنم باکس دیگه ای. میخوام بارفیقم ازدواج کنم .ازاون ورم فشارخانواده رومه.میگن اون پسره خوبه باهاش ازدواج کن .اون رفیقت مشخص نیست بیادجلویانه .بایدچیکارکنم ممنون میشم کمکم کنید.نمیدونم تونستم حرف هاموواضح بگم یانه .ببخشیدپیچیده شدحرف هام .خیلی احساس خوبی دارم که تونستم بایکی صحبت کنم دردودل کنم ممنون میشم یه راه حل بدین .راستی یه چیزی اینونگفتم تواین یکسال هی رفیقم امروزفردامیکردهی ازم مهلت میخواست برای خواستگاری.
پاسخ ها
سبا یعقوبی مشاور سایت
1398/4/9 11:49  مدت زمان عضویت:1957 روز
0
کاربر گرامی قبلا پاسخ شما داده شده است لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان و دسترسی به پنل کاربری من، در قسمت نظرات سوال خود و پاسخ مشاور را مشاهده کنید شاد باشید
برنامه های مرتبط