چه کسانی بعد از طلاق گرفتن احساس خوشبختی می کنند؟
این مقاله در مورد طلاق، علت طلاق و جدایی زوج ها نوشته شده. همچنین دلایل اصلی طلاق بین زوج ها، دلایل طلاق مردان، حال و روز زنان بعد از جدایی یا احوالات مردان بعد از طلاق موضوعاتی هست که بهش خواهم پرداخت. برای بسیاری که به آخر خط رسیدند سواله که بعد از طلاق و جدایی چه کار کنیم؟ سرنوشت زن ها و مردها بعد از جدایی چه میشه؟ خوشحالی بعد طلاق؟؟ چرا بعضی ها با طلاق گرفتن احساس خوشبختی می کنند؟ چه مواقع پشیمانی بعد از طلاق و جدایی به سراغ انسان میاد و مطالب زیادی در مورد انواع طلاق ها و ... . پیشنهاد می کنم اگر شما هم قصد جدایی دارید حتما قبل از اینکه تصمیم به جدایی بگیرید این مقاله و ویدئوی انتهای این مقاله رو ببینید.
علت طلاق در زوج های جوان چیست؟
جدا از مسائل و مشکلاتی که طلاق برای زوج ها ایجاد می کنه و باعث غم و ناراحتی فرد میشه؛ روی زندگی اطرافیان، دوستان و بچه ها و... هم تاثیر منفی خیلی زیادی داره، آگاهی و استقلال بخصوص در خانم ها باعث شده تا دیگه به هر قیمتی به زندگی مشترک آسیب زا ادامه ندن و درصد طلاق رو بالاتر برده، این آمار بخصوص توی شهرهای بزرگ بشدت رو به افزایش هست.

علت طلاق؟ اختلافات حل نشده!!
مساله اصلی اینه که اختلافات حل نشده به مرور زمان تاثیر خودش رو روی زندگی زوج ها میزاره و خیلی از چیزهایی رو که با زحمت و صبر به دست اومده رو تباه می کنه و از بین می بره، اگه این مشکلات و اختلاف ها رو جدی نگیریم و به موقع حل نکنیم احتمالا راهی به جزء جدایی نمی مونه.
اختلافاتی که در ادامه در مورد اون ها با هم صحبت می کنیم می تونن زندگی زناشویی و مشترک شما رو با مشکل روبرو کنن.
انواع دلایل طلاق:
1- جر و بحث بخاطر مسائل مالی
2- نبخشیدن اشتباهات گذشته
3- عدم اعتماد
4- از بین رفتن صمیمیت
5- تلاش برای تغییر دادن همسر
6- حل نکردن مشکلات
1- مشکلات اقتصادی و مالی:
یکی از بزرگترین دلایل و علت طلاق هست. مسائلی که ممکنه توی این زمینه وجود داشته باشه عدم رو راستی همسر و نگفتن وضعیت مالی قبل از ازدواج، عدم توافق زوج ها بر سر مسائل مالی، ولخرج یا خسیس بودن زوجین و ... بنابراین سعی کنید در هر کدوم از این موارد با همسرتون به توافق برسید و وضعیت مالی اون رو درک کنید.

2- علت طلاق بعدی نبخشیدن همدیگه است:
اشتباه توی زندگی همه افراد وجود داره، حتی ممکنه توی زندگی مشترک هم این اشتباهات رو تکرار کنیم، البته منظور از اشتباه صرفا لغزش و خیانت نیست بلکه ممکنه رفتارهایی باشه که اطرافیان ما رو آزار میده و ما همچنان اون ها رو ادامه می دیم،در چنین شرایطی بهتره کمی گذشت داشته باشیم و تلاش کنیم رفتارهای سالمی جایگزین این موارد کنیم. شما با یاد آوری اشتباهات گذشته همسرتون فقط زندگی رو برای اون و خودتون سخت تر و تلخ تر می کنید.
3- عدم اعتماد به همدیگه می تونه علت طلاق در آینده باشه!
اعتماد و اطمینان یکی از دلایل مهم شکل گیری زندگی مشترک و دوام اون هست، اگر بنا به هر دلیلی اعتماد بین زوجین از بین بره به سختی میشه اون رو برگردوند و از نو ساخت، گاهی حتی این مساله غیر ممکن می شود!
بنابراین همیشه سعی کنید با همسرتون رو راست باشید واز انجام دادن کارهایی که همسر شما رو می رنجونه و باعث بی اعتمادی اون میشه بپرهیزید، همیشه سعی کنید مسائل و مشکلاتی که برای شما به وجود میاد و نیاز به کمک دارید رو با همسرتون در میون بگذارید، قطعا همسر شما جزء مطمعن ترین افرادیه که می تونه حامی و پشتیبان شما باشه.

4- اگه زن و شوهر با هم صمیمی نباشن ممکنه علت طلاق و جداییشون همین باشه!
از مولفه های دیگه ای که باعث دوام زندگی مشترک میشه صمیمیت و ارتباط نزدیک زوجین میشه. صمیمیت باید توی زندگی مشترک جاری باشه و زوجین این احساس رو به همدیگه منتقل کنن، زیرا وقتی یکی از زوجین احساس کنه که طرف مقابلش با اون صمیمی نیست، نگران میشه که مبادا مشکلی پیش اومده باشه یا نکنه دیگه برای همسرش جذابیتی نداره!
نگرانی از دوست نداشته شدن اگر بیان نشه، کم کم توی زندگی مشترک رخنه می کنه و پایه های اون رو سست می کنه.
5- علت طلاق تلاش برای تغییر همسر!!
شاید خنده دار باشه اما واقعیت داره متاسفانه!! اختلاف و بحث تقریبا توی همه ی زندگی ها وجود داره اما خیلی از ما فکر می کنیم که همسرمون توی بحث ها مقصره و اگه تغییرش بدیم این اختلافات حل میشه. اما باید بپذیرید تغییر فرد مقابل غیر ممکنه مگر اینکه خودش انتخاب کنه!
اگر شما هم جزء افرادی هستین که فکر تغییر همسر از ذهنتون بیرون نمیره بهتره حتما از یک مشاور کمک بگیرید. در غیر اینصورت مجبور میشید طعم تلخ جدایی رو بچشید.
6- گاهی عدم حل یک مشکل عادی توی زندگی به مرور مساله رو پیچیده تر می کنه و ممکنه شرایط رو برای کنار هم موندن از بین ببره؛ حل کردن مسائل کوچیک احتمال اینکه دوباره در مورد همون مسائل دچار چالش بشید رو کم تر می کنه.
چیزی که باید به اون دقت کنید اینه که بحث و مشکل همیشه وجود داره و اگر بتونید این موارد رو مدیریت و حل کنید و بع زندگی مشترکتون تعهد داشتع باشید و مسئولیت پذیری داشته باشید اون موقع میشه گفت که زندگی خودتون رو از خطر جدایی نجات دادید.

میخوام طلاق بگیرم می ترسم!
طلاق یکی از سخت ترین اتفاقات زندگی افرادیِ که بعد از مدتی مجبور میشن به هر دلیلی از اون زندگی بیرون بیان، شاید یکی از مهم ترین دلایل این تلخی ها وابستگی هایی هست که وجود داره از جمله وابستگی عاطفی که رهایی از اون براحتی اتفاق نمیوفته!
حتی به عقیده ی بعضی ها طلاق از مرگ هم سخت تره! چون مرگ واقعیت مطلق هست و بعد از سوگواری انسان به پذیرش نسبی میرسه اما طلاق بخاطر درگیری های عاطفی، مالی، مادی و قانونی تا مدت ها فرد رو درگیر میکنه. چیزی که در سوگواری و طلاق شباهت زیادی به هم داره؛ مراحل هیجانی اون یعنی انکار، خشم، افسردگی و پذیرش هست.
آرامش بعد از طلاق:
هرکسی که طلاق میگیره باید این مراحل رو پشت سر بگذاره تا به آرامش نسبی برسه و زندگی جدید خودش رو به عنوان یک فرد مجرد شروع کنه!
این وسط افرادی که بچه دارن با مشکلات بیشتر و پیچیده تری رو میشن، متاسفانه گاهی بعضی از والدین برای انتقام جویی از بچه ها به عنوان وسیله استفاده می کنن تا هیجان های منفی که تجربه کردن رو تخلیه کنن. این روش نه تنها کمکی نمی کنه بلکه مشکلات زیادی رو هم اضافه میکنه.
بنابراین هر دو طرف باید حداکثر تلاششون رو بکنن تا ازاین بحران ها جلوگیری کنن، آرامش خودشون رو حفظ کنن و در حضور بچه ها از همدیگه بدگویی نکنن و یا به طرف مقابل توهین نکنند.

کودکان بعد از جدایی:
اگر کودکان در چنین شرایطی قرار بگیرند احتمالا تا مدت ها خودشون رو مقصر این اتفاق می دونن و خودشون رو سرزنش می کنن؛ واکنش افراد نسبت به جدایی متفاوته اما گفتن جمله هایی مثل "پدرت آدمِ خیلی خوبیه و هر دوی ما شما رو خیلی دوست داریم و جدایی ما به هیچ وجه تقصیر شما نیست، ولی من و پدرت دیگه نمی تونیم با هم زندگی کنیم" به بچه ها آرامش میده. بعضی ها ممکنه شوکه بشن، افسردگی بگیرن، نا امید بشن، انگیزه شون رو از دست بدن یا مدام در مورد همسر سابقشون حرف بزنن و هیچوقت قدرت بیرون اومدن از اون شرایط رو پیدا نکنن!
زندگی پس از طلاق:
چیزی که مهمه مدیریت درسته این بحران هست؛ توصیه هایی که می تونه توی چنین شرایطی به افرادی که طلاق گرفتن یا در شرف طلاق هستن:
1- سعی کنید در مورد مسائل مالی عادلانه رفتار کنید و گذشت داشته باشید؛ حتی مبالغ زیاد پول هم ارزش آرامشی که از شما گرفته میشه و استرسی که تحمل می کنید رو نداره.
2- به گذشته فکر نکنید، وقتی در حال راه رفتن باشید و مدام به عقب نگاه کنید، احتمالا زمین می خورید. طبیعتا با فکرکردن به گذشته و مرور خاطرات تلخ بجز ناراحتی و درد چیزی عایدتون نخواهد شد.
3- بیشتر از قبل به بچه هاتون محبت کنید و احساسات منفی خودتون رو در حضور اونها بروزندید تا اون ها هم مثل شما به پذیرش طلاق برسن و با جدایی والدینشون کنار بیان.
اگه در شرایط جدایی نیستید این مقاله رو نخونید!
ویدئوی رایگان طلاق عاطفی را اینجا ببینید
با گذشت زمان و التیام زخم هاتون شاید به این نتیجه برسید که این جدایی به نفع شما بوده و بتونید زندگی جدید خودتون رو با هویتی نو شروع کنید.
این مقاله برای افرادی که با چالش طلاق روبرو هستن مفیده بنابراین اگر شما در این شرایط قرار ندارید می تونید از آموزش های دیگه ای که بر روی وبسایت قرار داره استفاده کنید. خوندن این مقاله به شما کمک می کنه تا روند های هیجانی، اجتماعی و قانونی طلاق رو بشناسید.
نرخ رو به رشد طلاق به شیوه ی نگرش خانواده ها از شیوه ی زندگیشون برمیگرده، البته اینکه ترس از قضاوت های اجتماعی کاهش پیدا کرده هم بی تاثیر نیست.

به هر قیمتی زندگی نکن!
یکی دیگه از مسائلی که شاید در افزایش طلاق بی تاثیر نبوده، استقلال مالی و آزادی فردی خانم هاست چون در گذشته ترس از ننگ و مشقت های مالی در بین خانم ها خیلی بیشتر بود؛ اما با افزایش این مسائل دیگه احساس نمی کنن مجبورن به قیمت رنج کشیدن و پیری زودرس زندگی مشترکشون رو حفظ کنن یا به اصطلاح حاضر نیستن به هر قیمتی به زندگی مشترکشون ادامه بدن!
به نوعی هرچقدر تمایل افراد برای تحمل سختی ها و مشکلات زندگی کمتر میشه، سال های تلخ و ناگوار زندگی هم دوام کم تری داره. وقتی یکی از زوج ها تصمیم به ترک طرف مقابل میگیره شاید ناراحت کننده ترین اتفاقی باشه که میوفته، چون اغلب مواقع یکی از زوج ها آمادگی طلاق نداره و هنوز به ادامه ی ارتباط امیدوار و عاشق همسرشه.
درد جدایی از همسر:
بخاطر همین درد جدایی از همسرش براش سخت تر میشه؛ و این فشار از همه ی جهات به فرد تحمیل میشه و تا وقتی زندگی جدیدش شکل نگیره احساس خشم، ناراحتی، آزردگی، فقدان ،حسرت، ترس و گناه همراهش هست. واقعیت اینه که طلاق برای همه یعنی کسی که ترک میکنه یا ترک کننده، ترک شده و خصوصا بچه ها سخته!
با وجود آسیب های شدید روحی که طلاق به همه ی این افراد تحمیل میکنه اما فرصتی برای رشد و آغاز دوباره ی زندگیه؛ خیلی از افراد در جریان سازگاری با زندگی جدید خودشون به نقطه ضعف ها و توانایی هایی از خودشون پی می برن که تا قبل از این ازش بی خبر بودن! در حقیقت اون ها به این نتیجه میرسن که با وجود فقدان همسرشون و به تنهایی می تونن به زندگی ادامه بدن و از موقعیت جدیدشون برای شناخت خود، کشف علایق جدید، تغییر روش زندگی، انتخاب شغل دیگه و شروع روابط جدید بهره ببرند. اونا وارد مرحله ای میشن که می تونن براحتی متوجه بشن که چه چیزی باعث احساس خوب یا بد در اون ها میشه و چطوری راهی پیدا کنن تا احساس خوب رو در خودشون تقویت کنند.
در ادامه درباره ی مراحل بروز و التیام غم و ناراحتی ناشی از طلاق با هم صحبت می کنم...
دلتنگی بعد از جدایی:
زوج ها به رغم ازدواج ناموفق و ناکام موندن در زندگی مشترک همچنان به هم وابسته هستن؛ با اینکه عشقشون کمرنگ شده و رویای زندگی مشترک و شادی که داشتن نقش برآب شده اما هر کدوم از اون ها به طرف مقابل نیاز داره تا احساس تعلق خاطر و امنیت کنه. در واقع در خیلی از این موارد وابستگی خیلی از عشق قدرتمندتره. این افراد به هم وابسته هستن چون به نظرشون ادامه ی یه رابطه ی نامناسب و مضر بهتر از قطع ارتباط هست. این افراد کافیه بعد از جدایی کمی احساس پوچی و نا امیدی کنن تا باز هم به سرعت به سمت همدیگه برگردن و به این ترتیب بارها و بارها این مرحله رو طی می کنن و به خونه ی اول بر میگردن!

تهدید به جدایی:
زوج ها از هفته ها یا ماه ها قبل از جدایی دست به انکار حقیقت و طلاق و ناکامی شون از ازدواج می زنند. با وجود مشاجره های وحشتناک و آزار دهنده و تلخی که دارن همچنان احساس می کنن زندگی مشترکشون پابرجاست و انکار می کنن که ارتباطشون به آخر خط رسیده؛ چون به نظر اونا غیر ممکنه که ارتباطشون به شکست منتهی بشه! نوع دیگه از انکار هم در بین زوج ها دیده میشه که زوج ها تظاهر به بی اعتنایی میکنن و احساس ترس و ناراحتی شون رو زیر این نقاب مخفی می کنند. اما وقتی طلاق به حقیقت می پیونده، انکار علاقه و وابستگی، دردناک تر و سخت تر خواهد بود.
پشیمانی بعد از طلاق:
هرچقدر زندگی غیر قابل تحمل تر میشه، یکی از زوج ها یا هر دوی اونا دست از انکار بر می دارن و شاید برای اولین بار از خودشون بپرسن تا کی می تونن این درد و رنج رو تحمل کنن؟ یا تا چه اندازه ای می تونن امیدوار باشن همسرشون تغییر میکنه و می تونن با خودشون کنار بیان و طلاق رو بپذیرند؟
طلاق اون ها چه تاثیری روی خانوادشون می گذاره؟ البته شاید بلافاصله پاسخ روشنی برای این سوالات پیدا کنن و شاید هم ماه ها طول بکشه تا بتونن به جوابی برسن.
گاهی توی این ارزیابی احساسات با خودشون فکر می کنن که موقع غذا خوردن با همسرشون یا انجام کارهایی مثل تماشای تلویزیون، آماده کردن غذا، رسیدگی به بچه ها و... چه احساسی دارن؟!
گاهی با این ارزیابی ها به نتایج مفیدی میرسن و تصمیم می گیرن زندگی جدیدی رو شروع کنن؛ با این حال بعد از هفته ها انکار واقعیت و ناکامی توی زندگی مشترک، نارضایتی عمیقی رو احساس میکنن و وقتی حقیقت رو می پذیرن و تصمیمشون رو برای جدایی اعلام می کنن ممکنه به نتیجه ی غم انگیزی منجربشه.

تصمیم به طلاق:
وقتی بالاخره زوج ها تصمیم به جدایی می گیرن، هر یک از اون ها عمیقا از این تصمیم ناراحت میشن؛ از اونجایی که احساس فرد ترک کننده با احساس فرد ترک شده متفاوته (در واقع فرد ترک کننده احساس گناه و فرد ترک شده احساس هایی مثل خشم و آزردگی رو تجربه می کنن)، تحقیقات نشون میده که هر دوی اون ها به یک اندازه احساس پریشانی و غم رو تجربه می کنند. جالب تر اینکه کوتاهی یا بلندی زمان ازدواج تفاوتی در این احساس ها ایجاد نمی کنه.
افسردگی بعد از طلاق:
با توجه به آماری که درمانگر ها ارائه دادن، متوجه شدن که غم اندوه ناشی از طلاق در یک ازدواج سه ساله با یک ازدواج سی ساله برابر هست.
معمولا دو تا سه سال طول میکشه تا علاقه و وابستگی شدیدی بین زوج ها ایجاد بشه و تا وقتی اون ها به هم وابسته هستن و بهم علاقه دارند، بهت و انکارناشی از طلاق و ناکامیشون، اجتناب ناپذیر هست. قطعا هیچ وقت دو نفر تجربه ی یکسانی از طلاق ندارن، با این حال کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند که مراحل هیجانی طلاق رو میشه به وضوح تعریف کرد و شامل چهار مرحله زیر میشه:
1- بهت ناشی از طلاق
2- مسیر پر پیچ و خم هیجانات
3- هویت یابی
4- خودگرایی
فرد باید این مراحل رو طی کنه تا به بهبودی کامل برسه. در ادامه به توضیح موارد بالا می پردازم.
شوک پس از طلاق:
در مرحله ی اول (بهت ناشی از طلاق) شخص احساس غم و اندوه می کنه، نبود همسرش رو باور می کنه و بعد از این از این غم رها میشه. همونطور که رهایی از غم از دست دادن عزیزانمون زمان می بره، التیام غم جدایی از همسر هم تا مدتی طول میکشه. مهم ترین نکته ای که باید در مورد مراحل هیجانی طلاق بدونید اینه که همه این مراحل رو طی می کنند.
بعد از طلاق بارها احساس تنهایی می کنید، ممکنه گاهی فکر کنید اشتباه بزرگی کردید و مجبورید این درد رو تحمل کنید؛ باید بدونید این احساسیِ که خیلی از افراد بعد از طلاق تجربه کردن و بعد از اون هم به زندگیشون ادامه دادن.
در این بین ممکنه افرادی باشن که اتفاقا از نظر اجتماعی هم جایگاه خیلی خوبی داشته باشن اما تا مرز جنون و دیوونگی هم پیش رفته باشن.
طلاق و تنهایی:
وقتی بالاخره زوج ها از هم جدا میشن ممکنه احساس آسودگی خاطر، کرختی یا وحشت کنند. معمولا زوج ها زمانی احساس آرامش می کنن که مراحل طلاقشون بیشتر از حد معمول طول کشیده باشه. دراغلب افراد بهت ناشی از طلاق، بعد از چندهفته به انکار و کرختی تبدیل میشه؛ این موضوع گاهی به نفع شماست چون احساس کرختی باعث میشه هیجان های منفی تون کاهش پیدا کنه.
رایج ترین واکنش افراد بعد از جدایی وحشت ناگهانی از طرد شدن و تنها موندنه؛ درست مثل بچه ای که مادر خودش رو توی یک مکان شلوغ گم می کنه! خیلی از افراد این رو به شکل دلواپسی و نگرانی تجربه می کنن، توی چنین شرایطی این افراد از نظر روحی خسته و شکننده می شن و به سختی می تونن روی کارهاشون تمرکز کنن و روال عادی زندگی شون رو پیش ببرن. خیلی ها هم ممکنه بخاطر این نگرانی و ترس، دچار اختلال خواب بشن یا در میزان اشتهاشون تغییر اتفاق میوفته.
آسیب های روحی روانی بعد از طلاق:
کم یا زیاد شدن اشتها بستگی به تمایلات سرشتی فرد داره؛ بعضی از افراد احساس می کنن با خوردن غذا اضطرابشون کم تر میشه و برخی هم با خوردن غذا حالشون بدتر میشه و حالت تهوع بهشون دست میده. بعضی ها هم اونقدر مبهوت و حیران میشن که تنش و آسیب پذیری بیش از حدشون به خشم و عصبانیت ناگهانی تبدیل میشه، این افراد معمولا خشم خودشون رو نسبت به افراد بی گناه ابراز می کنن یا رفتارهایی ازشون سر میزنه که ارتباطی با شخصیت اصلیشون ارتباطی نداره.
بهت ناشی از جدایی ممکنه چند روز یا چند ماه طول بکشه ولی خوشبختانه احساس تنش و اضطراب همیشگی نیست. بعد از بی حسی و کرختی ناشی از طلاق، فرد احساس امنیت و آرامش می کنه و حس خوش بینی و هیجان آغاز زندگی جدید با شادی و مسرت فرد همراه خواهد بود.
اما این شادی و خوش بینی گذراست و باز هم مشکلات و گرفتاری به سراغ فرد خواهد اومد؛ چیزی که شما باید بدونید اینه که همه ی این احساسات جزء فرایند بهبودی و التیام غم هستن. اگر انتظار داشته باشید خیلی سریع از شر اتفاقات بد گذشته راحت بشید، فقط دوره ی اضطراب و پریشانی تون رو طولانی تر می کنید!

خطرات ناشی از بهت طلاق
بزرگترین خطر این مرحله گیر افتادن تو مرحله کرختی و انکاره!
گوشه گیر شدن و احساس کرختی، به عنوان پناهگاهی امن برای فرد تلقی میشه، چون احساس میکنه گوشه گیری بهتر ازجنگیدن و کشمکش با احساسات و ترس هاش هست. اما موندن توی انزوا مثل اینکه که فراموش کنید قبض هاتون رو پرداخت کنید، ولی باید بدونید که تا زمانی که هزینه ی قبض ها رو پرداخت نکنید نمی تونید مجدد از اون خدمات استفاده کنید؛ احساس کرختی راهی برای فرار از بهت طلاقِ اما دیر یا زود باید این مساله رو بپذیرید تا بتونید به زندگی تون ادامه بدید.
بعد از طلاق افسرده شدم
توی این مرحله فرد دائم از شاخه ای به شاخه ی دیگه می پره و احساس های مختلفی رو تجربه می کنه. تصور کنید طلاق گرفتید و با خودتون خلوت کردید و به اتفاقاتی که پشت سر گذاشتید فکر می کنید که یهو همسر سابقتون زنگ میزنه و با شنیدن صداش، به گریه می افتید، بعد یهو به یاد کارهایی که باهاتون کرده می افتید و احساس خشم می کنید و باز چند دقیقه از اینکه اینقدر ازش بیزار شدید احساس شرم می کنید!
هر تغییری توی زندگی اضطراب زا هست و بعد از طلاق افراد با تغییرات بی شماری رو به رو میشن ؛ توی شرایط سخت مالی قرار می گیرن، ارتباطشون با بعضی از دوستانشون قطع میشه و باید بدون داشتن حمایت کسی که تا دیروز باهاش زندگی می کردن به زندگی ادامه بدن!
ولی سخت تر از همه ی این تغییرات، تغییر در هویت فرد هست.
هویت افراد مطلقه دستخوش تغییرات زیادی میشه، مرد بجای اینکه مدیر خونه و یک پدر باشه خودش رو توی یک خونه ی کوچک پیدا می کنه که شاید فرزندانش دو ماه یک بار به دیدنش بیان تا اون رو ببینن!
زن بجای اینکه از زندگی زناشویی و انجام کارهای خونه لذت ببره، خودش رو یک زن بیوه و بلاتکلیف می بینه که چشم اندازی از آینده ی خودش نداره!
مرور خاطرات بعد از طلاق:
مرور خاطرات بخش بزرگی از دوران غم و اندوه بعد از طلاق هست. فرد گذشته ی خودش رو مرور می کنه و زندگی زناشویی خودش رو یادآوری میکنه تا بتونه مقصر این اتفاق رو پیدا کنه یا خودش چه رفتار متفاوتی می تونست داشته باشه؟! احتمالا با مرور خاطرات لحظات خوب و بد و ناراحتی از دست دادن رابطه ی عاشقانه و صمیمانه از ذهن فرد می گذره و ممکنه مدام با خودشون فکر کنن که چه کاری رو باید یا نباید انجام میدادن...
این حالت معمولا ماه ها طول می کشه اما اگر شما توی این شرایط باشین بهتون کمک می کنه تا زودتر ازاحساس ناراحتی و کرختی رها بشید.

در غیر اینصورت ممکنه مدت ها توی این وضعیت بمونید. احساس گناه و ناکامی، خشم و بلاتکلیفی بخش عمده ای از دوران غم و اندوه هستن و معمولا هم برای همه وجود داره. اغلب افراد انتظار دارن که با مرور خاطراتشون به نتیجه ی نهایی برسن؛ هر چند معمولا نتیجه ای که میگیرن اینه که باید خودشون رو از شر گذشته و خاطرات خلاص کنند. شخص اغلب با مرور خاطراتش به بینش و آگاهی دست پیدا میکنه اما به جای اینکه به درک عمیق تری برسه معمولا همه چیز به همون حالت اولش باقی می مونه!
این وسط گاهی با مرور خاطراتش خودش روهم سرزنش می کنه که الزاما همیشه هم بد نیست هر چند خیلی وقت ها خودش رو سرزنش می کنه تا از انتقادات بقیه در امان باشه؛ این کار به فرد کمک می کنه تا با دید واقع گرایانه ای سهم خودش رو توی این شکست بپذیره، ولی سرزنش کردن زمانی درسته که باعث پایین اومدن عزت نفس و افسردگی خودِ فرد نشه!
تنهایی بعد از طلاق:
توی مسیر پر پیچ و خم هیجانات بعد از طلاق، گاهی فرد به شدت احساس تنهایی می کنه و وقتی داره تلاش می کنه روابط اجتماعی خودش رو حفظ کنه، یهو افسرده میشه و افسردگی اونو به انزوای بیشتر می کشونه.
خیلی از زوج هایی که به تازگی از هم جدا شدن، قسمت عمده ای از وقتشون رو به فکر کردن درمورد همسر سابق خودشون اختصاص میدن و افسوس فرصت های از دست رفته شون رو می خورن، به نوعی دنیایِ جدید در مقایسه با دنیای قبلی اون ها، پوچ و توخالیهِ و احساس می کنن زندگی روزمره شون تکراری و بی معنی شده. متاسفانه بعضی از افراد توی انزوای خودشون بیش از حد منفعل میشن؛ خونه نشین میشن یا به صدای وسایلی مثل یخچال گوش میدن.
بازسازی زندگی بعد از طلاق:
ممکنه کارهای دیگه ای هم انجام بدن اما افکارشون رو نمی تونن جمع کنن. یا توی خونه راه میرن، هیچ چیزی نظرشون رو جذب نمی کنه اما بعضی ها هم توی تنهایی خودشون فعال میشن و خودشون رو با چیزای مختلفی سرگرم می کنن. اونا مدت های طولانی توی خیابون رانندگی می کنن و ممکنه یهو خودشون مقابل خونه ی همسر سابقشون ببینن!
یا جاهایی میرن که قبلا با همسرشون میرفتن، از مغازه های محله ی قبلیشون خرید می کنن، خاطرات قبلی خودشون رو به یاد میارن و ... .
این احساس تنهایی و دلتنگی بعد از حضور در کنار افراد مجرد و شنیدن حرف های ناامیدانه بیشتر میشه.
مشکلات بعد از طلاق:
اضطراب و نگرانی باعث ظهور مجدد افکار قدیمی میشه؛ احساس بی ارزشی از اولین احساساتی هست که به سراغ فرد میاد. مثل زمانی که در دوران کودکی بزرگ تر ها در مورد شما تصمیمی می گرفتن و شما در برابرشون احساس درموندگی می کردید، الان هم این حس همراه خشم و ناامیدی به سراغ شما اومده؛ ممکنه احساس کنید کنترل زندگی تون رو از دست دادید و در مقابل دوستان و حتی اعضای خانواده که قصد دارن بهتون کمک کنن گارد می گیرید!
بعضی از افراد توی این مرحله به شدت احساس ناامنی می کنن و از اینکه نتونن تنها زندگی کنن یا مراقب خودشون باشن به شدت وحشت می کنن و میترسن؛ ترسی که یاد آور اولین روزیِ که خونه رو ترک کردن! وقتی مضطرب و پریشان باشید طبیعیه که افکار گذشته به سراغتون بیاد، اما وقتی کم کم خودتون رو با زندگی جدیدتون وفق می دید این احساسات و افکار هم کمرنگ میشه ولی باید یادتون باشه که این احساسات رو باور نکنید.
اگر یهو احساس بی ارزشی، پوچی و ناامنی کردید باید بدونید که این حس مربوط به گذشته هاست و از عوارض تغییراتی هست که به زندگی تون تحمیل شده. پس صبر کنید تا این احساسات گذرا از بین بره و این افکار به جایگاه اصلی شون یعنی به گذشته برگردن.

خوشحالی زودگذر بعد از طلاق:
توی مرحله ی بهت ناشی از طلاق ممکنه فرد تا مدتی احساس رضایت و خوشحالی بکنه و تصور زندگیِ آزادی که در انتظارش هست اون رو غرق در شادی می کنه اما این خوشحالی فقط چند ساعت یا چند روز دوام داره.
با اینکه این شادی و رضایت موقت و گذراست اما باید تا جایی که می تونید از اون لذت ببرید، چون برای بهبودی و بازگشت شما به زندگی عادیتون لازم هست؛ بنابراین اگر فکر کنید که باید این رضایت و خوشحالی رو به هر قیمتی حفظ کنید، وقتی این حس از بین بره به شدت احساس ناامیدی می کنید. بخاطر همین توصیه من به شما اینه که تا وقتی وجود داره از اون لذت ببرید و استفاده کنید.
اظطراب و نگرانی شدید بعد جدایی
هیجانات پیچیده ی فرد بعد از طلاق در واقع همون اضطراب و نگرانی های بیش ازحد هست و افرادی که در برابر این احساسات تسلیم میشن در معرض حوادث و بیماری های زیادی قرار می گیرند. وقتی تمام توجه فرد به مشاجره ها و اتفاقات تلخ گذشته هست براحتی می تونه برای خودش دردسر ایجاد کنه.

چون اضطراب و نگرانی از توان و انرژی بدن کم می کنه و احتمال ابتلا به بیماری رو افزایش میده؛ خیلی سخته که مجبور باشید مهم ترین تصمیمات زندگیتون رو زمانی بگیرید که کوچک ترین آمادگی برای این کار ندارید و احتمالا دقیقا توی همین زمان مجبورید در مورد خونه ی جدید، هزینه ها، سرپرستی بچه ها، پیدا کردن وکیل و... مجبورید تصمیم بگیرید.
بنابراین بهترین راه برای جلوگیری از قضاوت های نادرست و گرفتن بهترین تصمیم اینه که با اعضای خانواده و دوستانی که مورد اعتمادتون هستن مشورت کنید و ازشون کمک بخوایید.
یا وقتی کاملا آروم هستید و آرامش ذهنی بیشتری دارید در مورد مسائل مهم تصمیم بگیرید یا نهایتا با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنید.
ویدئوی رایگان طلاق عاطفی را ببینید
نویسنده: سبا یعقوبی
بازگشت به ابتدای مقاله
ثبت نظر و یا سوال