تفاوت فرهنگی در ازدواج و تاثیر آن بر زندگی مشترک زن و شوهر
بعضی ها بر این عقیده اند که تفاوت فرهنگی در ازدواج چیز مهمی نیست و با وجود اختلافات فرهنگی که بین خود و نامزدشان وجود دارد همچنان می توانند زندگی مشترک خودشان را با محوریت عشق تشکیل دهند و براین باورند که با وجود عشق بین دو طرف هرگز تفاوت فرهنگی بر زندگی آنها تاثیر منفی نمی گذارد.
اما همیشه هم همینطور نیست، با تشکیل و شروع زندگی مشترک، کم کم اتفاقات جدیدی روی می دهد و همه چیز آن طور که فکر می کردیم پیش نمی رود!
فرهنگ به چه معناست؟
از بدو تولد تا به این لحظه ای که شما در حال خواندن این متن هستید، هر یک از ما با تربیت خاص خانواده امان رشد پیدا کردیم و بزرگ شدیم. از نوع به دنیا آمدنمان بگیرید تا نحوه برگزاری مراسمات ازدواج، عزا، تولد و...
از مناسباتمان با اقوام، نحوه برخورد با آنها، همسایه ها و دیگران و به طور کل کوچکترین رفتارها و برخوردهای اجتماعی تا بزرگترین آنها را می توان فرهنگ یک شخص نامید.

اختلافات فرهنگی از کجا شروع می شود؟
تمام مطالبی که در بالا گفته شد را در نظر بگیرید، حالا خودتان مسائل دیگر را هم به آن اضافه کنید و بررسی کنید ببینید سبک فکری، رفتاری شما با سبک فکری همسرتان چقدر متفاوت است؟
آیا به نظر خودتان می توانید با درنظر گرفتن این اختلافات همچنان با هم خوشبخت باشید؟
همچنان فکر می کنید عشقِ تنها برای خوشبختی کافیست؟
آیا با وجود تفاوت فرهنگی در ازدواج تان هنوز هم می توانید مکمل یکدیگر باشید؟
تصمیمِ احساسی نگیرید!
دوستان عزیزم، چه قبول کنید یا نکنید عشق بعد از مدتی فروکش می کند و چیزی که باقی می ماند و باعث می شود شما بدون عشق آتشین هم بتوانید همچنان به زندگی مشترک ادامه دهید، سبک فکری مشترک شما و همسرتان است.
دقیقا وجوه مشترک و افکار،رفتار و عقاید مشترک شما ارتباط مستقیم با استحکام و تداوم زندگی مشترک شما دارد.
تفاوت فرهنگی در ازدواج را سرسری نگیرید و تاجایی که امکان دارد قبل از ازدواج، قبل از اینکه دل بدهید و دلبسته شوید در مورد آن تحقیق کنید تا در آینده دچار مشکلات جبران ناپذیر نشوید.

سعی کنید به توافق برسید!
بعضی ها بدون توجه به وجود تفاوت های فرهنگی اقدام به ازدواج می کنند و طبیعتا بعد از مدتی مشکلاتشان شروع می کند و تمام آن عزیزم قربانت روم ها جایش را به جنگ و دعواهای لفظی و قهر و قهرکشی می دهد! خب چاره کار کجاست؟
بهترین کار ممکن این است که بنشینید و با هم به یک توافق برسید. از جزئی ترین اختلاف ها تا کلی ترین آنها را درنظر بگیرید و درمورد تک تک شان صحبت کنید و به توافق برسید. البته اگر خواهان ادامه زندگی هستید.
سعی کنید تمام مسائل را حل کنید و مسئله ی حل نشده ای را باقی نگذارید. این تنها راه رسیدن به آرامش در زندگی است . البته زندگی ای که با اختلافات عمیق فرهنگی آغاز شده و چاره ای برای ادامه زندگی نیست.
برای دیدن و شنیدن مطالب کامل در مورد اختلافات فرهنگی پیشنهاد می کنم این ویدئو را تا انتها ببینید.
الان سوالم اینه که توروخدا بگید بعداز ازدواج چکار باید بکنیم و چطور باید این موضوع رو مدیریت کنیم؟من همسرمو دوست دارم اما واقعا یه جاهایی کم میارم و حتی دچار سردرگمی درمورد شخصیت خودم میشم.
در واقع فرهنگ یعنی مجموعه آداب و رسوم ، سنت ها، اخلاقیات، مراسم ها و ...یک قوم یا جامعه.
از اونجایی که فرهنگ ها با هم متفاوت هستن طبیعتا آداب و رسوم و باید ها و نباید های اون ها هم با هم متفاوت هست
حتی بعضی وقت ها باید های یکی از دونفر دقیقا جز نباید های طرف مقابله
موضوعی که منبع انواع اختلافات و سوء تفاهم میشه و خودش رو بیشتر در قالب اختلاف نظر نشون میده
گاهی اوقات هم این تفاوت در سطح خودِ همسران هست و باید مهارت های ارتباط با همسر و همینطور پذیرش طرف مقابل موضوع مهمیه
متاسفانه در بعضی از خانواده ها و یا حتی فرهنگ ها پذیرش آموزش داده نمی شود
و ما فقط تحمل کردن رو یاد می گیریم
اگه شبیه تو نیست عیبی نداره ، تحمل کن درست میشه، بچه بیار درست میشه و ...
سکوت و تحمل فرهنگیه که در نهایت به درگیری منجر میشه و بین شما و همسرتون فاصله ایجاد می کنه
درک نشدن از طرف همسر و سکوت و عدم اعلام ناراحتی ها باعث ایجاد رنجش ها و نهایتا خشم می شود
و زمینه ساز مشکلات رفتاری در بین همسران!
- بهتر است ناراحتی های خود را به همسرتان اطلاع دهید اما لحن تان دستوری یا حالت معلم گونه نداشته باشد. شاید همسر شما واقعا به این مسئله آگاه نیستند که برخی رفتارها تا چه حد باعث ناراحتی شما می شود. همچنین ایشان یا خانواده شان را متهم به عدم درک شما یا تعصبی بودن نکنید. بهتر است جملات خود را با "من" شروع کنید. مثلاً:
من آدمی هستم که در برابر فلان موقعیت احساس خوشایندی نخواهم داشت
برخی رفتارها و مسائل باعث ایجاد ناراحتی در من می شود و من دوست ندارم چنین چیزی در روابطمان به وجود بیاید
- عمده آقایان نسبت به اینکه مستقیماً از رفتارشان انتقاد شود واکنش مثبت نشان نمی دهند. معمولا علت این رفتار لجبازی یا بی توجهی و بی علاقگی نیست، بلکه این حس ممکن است به آنها دست بدهد که همسرشان قصد کنترل کردن آنها را داشته و ممکن است آزادی آنها محدود شود که این مسئله؛ مطلوب آقایان نیست.
- نظرات و دیدگاه خود و همسر تان را بررسی کنید و ببینید که تفاوتها در چه حدی است؟ببینید که شما و یا او حاضر به پذیرش دیدگاه طرف مقابل هستید یا خیر؟ البته پذیرش به معنی آن نیست که عقیده خود را نادیده بگیرید، به ویژه عقایدی که فردیت تان را نشانه می رود. تغییرات جزئی می تواند کمک کننده باشد و البته لازم است ایشان هم چنین دیدگاهی داشته باشند.
- شما تا چه حد تمایل دارید به دیدگاه های همدیگر احترام بگذارید؟در صورت تمایل به پذیرش (هم از سوی شما و هم از سوی همسرتان) تا چه حد قادر به قبول کردن دیدگاه های او هستید؟ او تا چه میزان می تواند دیدگاه های شما را بپذیرد؟
- مواردی را که با هم به توافق نمی رسید، چک کنید و ببینید تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟ یعنی پذیرش دیدگاه طرف مقابل در این خصوص به همین صورتی که او مطرح می کند، برایتان قابل قبول است؟ می توانید از خواسته تان چشم بپوشید و تابع نظر و ارزش های او شوید، بدون آن که متحمل رنجی طولانی در زندگی تان شوید؟
در همین رابطه دوره ی آموزشی جامع زنان باهوش به شما پیشنهاد میشود
می توانید جهت کسب اطلاعات به لینک زیر مراجعه
https://www.parisanasri.com/product/8-art-raz-pack
یا با شماره ی 02188915004 تماس بگیرید تا کارشناسان ما شما را راهنمایی کنند.
-مراجعه حضوری به یک زوج درمانگر به شما پیشنهاد می شود.
موفق باشید
الان سوالم اینه که توروخدا بگید بعداز ازدواج چکار باید بکنیم و چطور باید این موضوع رو مدیریت کنیم؟من همسرمو دوست دارم اما واقعا یه جاهایی کم میارم و حتی دچار سردرگمی درمورد شخصیت خودم میشم.
لطفا بعد از ورود به حساب کاربری خودتان، بخش نظرات من را چک کنید.
موفق باشید