رابطه ها پیچیده هستند و هنگامی که ناراضی هستید، خیلی سخت می شود گفت که چه چیزی باعث آن شده و چه چیزی باید تغییر کند.
گاهی خیلی ساده می شود مسائل را برای همسرتان بیان کنید، اما گاهی ممکن است لازم باشد از او جدا شده یا مدتی تنها باشید تا ذهنتان باز شود.
هنگامیکه سرتان خیلی شلوغ باشد، سخت می شود گفت که از رابطه تان ناراضی هستید یا در کل ناراضی هستید (که در این صورت رابطه می تواند راه حل مشکل شما باشد).
در اینجا علایم یک رابطه ناموفق که ممکن است باعث شود حس کنید گیر افتاده اید را مشاهده می نمایید:
1. درمورد زندگی خانوادگیتان افسرده اید
فرقی نمی کند در زندگی چه کار می کنید، شما روزهای خوب و بدی در آن خواهید داشت. رابطه تان نیز به همین شکل است. به هر حال، فرقی نمی کند در خانه چه بر شما می گذرد، باید در منزل خود احساس راحتی داشته باشید. اگر به طور پیوسته از رفتن به خانه هراس دارید، چون طرف مقابلتان در آنجاست، مشکلی وجود دارد. ممکن است چیزی باشد که از قبل آن را می دانید، همه زوج ها با هم دعوا می کنند یا به زمانی برای تنهایی نیاز دارند.
اما اگر تمایل شما به تنها ماندن طی ماهها و سالها تبدیل به عادتی همیشگی شود، وقت آن رسیده که باور کنید شما استثنایی بر این قاعده نیستید. در این صورت، از رابطه تان ناراضی هستید، نیاز است نگاهی به آینه بیاندازید، و هر کاری که لازم است انجام دهید تا لبخند را بر لبانتان بیاورید.

2. با خودتان راحت نیستید
تمام چیزهایی که در اولین باهم بودنتان در مورد خود کشف کردید را به یاد می آورید؟ چیزی که همسرتان باعث شد در اولین ملاقاتتان درمورد خودتان احساس کنید که سبب شد عاشق او شوید. اگر آن مسائل دیگر باعث نمیشوند آنگونه احساس کنید، این پایان دنیا نیست. اگر همسرتان موجب نمی شود درمورد خودتان حس خوبی بیابید، پس این ارتباط فقط شما را به پایین می کشد و این به شما بستگی دارد که تصمیم بگیرید چطور با آن برخورد کنید.
باید با چیزی که هستید احساس راحتی و رضایت کنید. این بدین معناست که با پوست خود، نحوه راه رفتن، صحبت کردن، نگاه کردن، نفس کشیدن، حرکت کردن و تمام چیزهایی که مختص شماست راحت بوده و احساس رضایت کنید.
اگر شخصی که ظاهرا شما را دوست می دارد، باعث نمی شود حس خوبی در مورد خودتان داشته باشید، بدانید که می توانید بهتر عمل کنید. در اصل او یک بیلیونم مردم زمین هم نیست.

3. نمی توانید بدبین بودن را متوقف کنید
اعتماد دوطرفه در رابطه ضروریست. تنها راه رسیدن به این اعتماد، احترام است. اگر جاسوسی همسرتان را می کنید و به او بدبین هستید بدین معناست که به او اعتماد ندارید.
شک کردن مشکلی ندارد، و خیلی عادی است که در هرچیز غیر طبیعی و نامشخصی تجسس کنید اما به یاد داشته باشید که آمارگیری و جمع آوری اطلاعات تنها می تواند نیمی از یک جستجو و تحقیق باشد.
اگر می بینید که پیوسته در حال جاسوسی و زیر سوال بردن همه چیز هستید، مشکل عدم اعتماد به وجود آمده و احتمالا لازم است در مورد رابطه تان تجدیدنظر کرده و گام های مثبتی در جهت بهبود آن بردارید.

4. از تعهد می هراسید
اگر بیش از یک سال است قرارهای عاشقانه می گذارید و هنوز نامزد نکرده اید، پس دیگر هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. تعهد مهم است. مردم راههای بسیاری را برای توصیف اینکه چرا متعهد نمی شوند بیان می کنند.
ولی فرقی نمی کند چه کسی هستید، اگر چیزی که هستید را دوست دارید، لازم است یک حلقه روی آن بگذارید و ازدواج کنید. یک حلقه ی نامزدی پیدا کنید، و نام کسی را در آن نوشته و با او ازدواج کنید. اگر آمادگی ازدواج با کسی را ندارید، وقت ارزشمند زندگیتان را بیش از این روی رابطه نگذارید. رابطه شما باید طوری باشد که شما را به جلو ببرد.

5. بدون همسرتان زندگی شادتری را متصور می شوید
اگر تمام کاری که انجام می دهید تصور زندگی شادتری بدون همسرتان است، این علامتی است که نشان می دهد شما در یک رابطه غلط هستید. شما خوشبخت نیستید و باید نسبت به آن تجدیدنظر کنید. همسر شما باید در آرزوهایتان حضور داشته باشد. هیچ اشکالی ندارد که آینده تان را با کسی شریک باشید.
سعی کنید چیزی که قبل از دل شکستگی از واقعیات زندگی، آرزویش را داشتید، یعنی عشق و دستیابی به موفقیت را به خاطر بیاورید.
روزی را که از آن پسر یا دختر بچه ی بانمک خوشتان آمد را بخاطر می آورید؟ همسر شما همان فرد است، فقط کافیست آن روزهای خوش را به یاد بیاورید و همان کسی شوید که آن روزها بودید و با عشق و محبتتان همسرتان را مجدد عاشق خود کنید. باور کنید چیزی تغییر نکرده، شما همان شخص هستید و او هم همینطور. تنها نیاز است چیزی که در گذشته بوید را یادآوری کنید.
اما اگر تصورات خوبی از هم ندارید، پس چرا در این رابطه مانده اید؟ پس حتما جایی در ذهن خود امیدی به زندگی آرام و شاد با همسرتان حس می شود که دلیل ماندن شما در این رابطه است.

6. بیشتر از همسرتان ناراحتید تا اینکه دوستش داشه باشید
وقتی یک رابطه شروع به فرو ریختن می کند، شما از تمام چیزهایی که زمانی ازهمسرتان دوست داشتید متنفر میشوید.
هنگامی که به این نقطه رسیدید همسرتان حداقل نفر اول یا دوم در لیست تنفر شماست. از دیدگاه همسرتان، نارضایتی شما از او بخاطر سرزنشتان از چیزیست که هست. اما این طور نیست، با او صحبت کرده و دل آزردگیهایتان را برایش بازگو کنید. مطمئنا او نیز چیزهایی برای گفتن خواهد داشت. به هم فرصت دهید که بتوانید رابطه تان را بازآفرینی کنید.

7. به دنبال احساسات گذشته تان می گردید
یادآوری گذشته خوب است، اما اگر تمام فکر و ذهن شما این است که کاش چیزها همانند گذشته بود، نشان آن است که در راه درستی قرار ندارید و احتمالا رابطه تان در خطر نابودی قرار گرفته است.
در این صورت، شما از زندگیتان ناراضی هستید و حداقل، لازم است درمورد آن با همسرتان گفتگویی داشته باشید. این ضرورتاً نشانگر آن نیست که رابطه تان باید تمام شود، اما حتما به یک جرقه نیاز دارید. به دنبال آن بگردید، دنبال نقطه ای باشید که عشقتان را برای هر دوتان یاد آور شود.
هنگامیکه صادقانه با همسرتان در مورد اینکه دنبال چه چیزی می گردید صحبت کنید، هرگز نمی دانید که چطور واکنش نشان می دهد. اما ریسک آن به انجامش می ارزد، چه بد باشد و چه خوب. و مسلما نتیجه آن را در آینده خواهید دید. اگر هنوز عشقی میانتان باشد رابطه تان رو به بهبودی می رود و در غیر این صورت شاهد پایان آن خواهید بود.
سخن پایانی
اگر در رابطه فعلیتان حس میکنید که گیر افتادهاید، وقت آن رسیده که با همسرتان در مورد آن همفکری کنید. این نشانهها را نادیده نگیرید چون کم کم بدتر شده و هم به شما و هم همسرتان در بلند مدت آسیب می رسانند.

ناگفته نماند که رفتار همسرم تغییری نکرده یا اگه تغییر کرده خیلی نبوده که متوجه بشم ما دقیقا 1 ساله ازدواج کردیم ، از طرفی من آدم بدبینی هستم و خیلی زود به طرفم سوء ظن پیدا میکنم
لطفا کمکم کنید من چطور باید متوجه بشم همسرم داره چیکار میکنه؟ اصلا چرا از من پنهان میکنه؟
خیلی در گیرم و همش استرس دارم
ممنون